1. She was working well until illness supervened.
[ترجمه گوگل]او خوب کار می کرد تا زمانی که بیماری از بین رفت
[ترجمه ترگمان]او تا بیماری supervened خوب کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It may supervene with infection.
3. Her future was full of promise until illness supervened.
[ترجمه گوگل]آینده او پر از نوید بود تا زمانی که بیماری از بین رفت
[ترجمه ترگمان]آینده او تا بیماری سل پر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. New battles were supervened between them.
[ترجمه گوگل]نبردهای جدیدی بین آنها آغاز شد
[ترجمه ترگمان]جنگ های جدیدی بین آن ها اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Another star supervened her recently.
6. Storm supervened after the earthquake.
7. When renal failure supervenes with sodium and water retention contributing significantly to hypertension, then a diuretic may be particularly useful.
[ترجمه گوگل]هنگامی که نارسایی کلیوی با احتباس سدیم و آب همراه باشد که به طور قابل توجهی به فشار خون بالا کمک می کند، یک دیورتیک ممکن است به ویژه مفید باشد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نارسایی کلیه با حفظ سدیم و آب به میزان قابل توجهی به فشار خون کمک می کند، یک diuretic می تواند به طور خاص مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After a chill, fever supervened.
[ترجمه گوگل]پس از یک سرما، تب بر او غالب شد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک سرماخوردگی، تب پیشامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conclusion Mycoplasma pneumonia can supervene with atelectasis.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پنومونی مایکوپلاسما می تواند با آتلکتازی جایگزین شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ذات الریه Mycoplasma را می توان با atelectasis مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The products of the mind supervene the mechanisms of the brain. The humanities can be informed by the cognitive sciences even as they supervene them.
[ترجمه گوگل]محصولات ذهن بر مکانیسم های مغز نظارت می کنند علوم انسانی می تواند با علوم شناختی حتی در شرایطی که بر آنها نظارت دارد، آگاه شود
[ترجمه ترگمان]محصولات مغز مکانیزم مغز را از بین می برند علوم انسانی را می توان از طریق علوم شناختی حتی هنگامی که آن ها را کنترل می کنند، مطلع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. About half of the patients supervene telangiectasis, and also associated with cerebral infarction and brain abscess.
[ترجمه گوگل]حدود نیمی از بیماران مبتلا به تلانژکتازی هستند و همچنین با انفارکتوس مغزی و آبسه مغزی همراه هستند
[ترجمه ترگمان]حدود نیمی از بیماران مبتلا به infarction telangiectasis و also مغزی و آبسه مغز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When market forces cultivate such tastes, then forces of another kind must supervene.
[ترجمه گوگل]وقتی نیروهای بازار چنین سلیقههایی را پرورش میدهند، نیروهایی از نوع دیگری باید بر آن نظارت کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که نیروهای بازار چنین سلیقه ای را پرورش می دهند، آنگاه نیروهای یک نوع دیگر باید supervene شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Results After treatment with antithyroxinogenesis, there was no severe complication in all patients. Conclusion Hyperthyroidism supervene cerebral infarction may be one i. . .
[ترجمه گوگل]نتایج پس از درمان با آنتی تیروکسینوژنز، در همه بیماران عارضه شدیدی مشاهده نشد نتیجه گیری پرکاری تیروئید انفارکتوس مغزی سوپرون ممکن است یکی باشد
[ترجمه ترگمان]نتایج پس از درمان با antithyroxinogenesis، هیچ مشکل جدی در همه بیماران مشاهده نشد نتیجه گیری hyperthyroidism مغزی infarction ممکن است یکی از آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Early diagnosis may be important because secondary local and systemic infection may supervene and, without timely and appropriate intervention, the disease often leads to sepsis and death.
[ترجمه گوگل]تشخیص زودهنگام ممکن است مهم باشد زیرا عفونت موضعی و سیستمیک ثانویه ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد و بدون مداخله به موقع و مناسب، این بیماری اغلب منجر به سپسیس و مرگ می شود
[ترجمه ترگمان]تشخیص زودهنگام ممکن است مهم باشد زیرا عفونت سیستمیک و محلی ممکن است شیوع یابد و بدون مداخله بموقع و مناسب، این بیماری اغلب منجر به مرگ و میر و مرگ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید