supersonic

/ˌsuːpərˈsɑːnɪk//ˌsuːpəˈsɒnɪk/

معنی: فراصوت
معانی دیگر: فراصوتی، تندتر از سرعت صدا، سرعت مافوق صوت، فراصوت شناسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: supersonically (adv.)
• : تعریف: exceeding or capable of exceeding the speed of sound waves through air.

جمله های نمونه

1.
فراصوتی

2. a supersonic plane
هواپیمای فراصوتی

3. In 196 the first supersonic airliner took flight .
[ترجمه گوگل]در سال 196 اولین هواپیمای مافوق صوت پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶، اولین هواپیمای مافوق صوت پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Supersonic flight could become a routine form of travel in the 21st century.
[ترجمه گوگل]پرواز مافوق صوت می تواند به شکل معمولی سفر در قرن بیست و یکم تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]پرواز Supersonic می تواند به شکل روتین سفر در قرن بیست و یکم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These planes travel at supersonic speeds.
[ترجمه گوگل]این هواپیماها با سرعت مافوق صوت حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]این هواپیماها در سرعت های مافوق صوت حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Supersonic planes can travel faster than the speed of sound.
[ترجمه گوگل]هواپیماهای مافوق صوت می توانند سریعتر از سرعت صوت حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای Supersonic می توانند سریع تر از سرعت صوت حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It includes 200 supersonic air-to-air missiles and military communications equipment.
[ترجمه گوگل]این شامل 200 موشک هوا به هوا مافوق صوت و تجهیزات ارتباطی نظامی است
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل ۲۰۰ موشک زمین به هوا و تجهیزات ارتباطات نظامی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thanks to supersonic travel, busy executives can attend meetings in New York and be back in London the same day.
[ترجمه گوگل]به لطف سفرهای مافوق صوت، مدیران پرمشغله می توانند در جلسات نیویورک شرکت کنند و همان روز به لندن برگردند
[ترجمه ترگمان]به لطف سفره ای مافوق صوت، مدیران درگیر می توانند در جلسات در نیویورک شرکت کنند و در همان روز به لندن بازگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One thing's certain: Life flies supersonic.
[ترجمه گوگل]یک چیز مسلم است: زندگی به صورت مافوق صوت پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]یک چیز مسلم است: زندگی با سرعت مافوق صوت پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her wish was granted and her supersonic trip was rounded off with a stay in the famous Waldorf Astoria Hotel.
[ترجمه گوگل]آرزوی او برآورده شد و سفر مافوق صوت او با اقامت در هتل معروف Waldorf Astoria به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]آرزوی او برآورده شد و سفر مافوق صوت او با یک اقامت در هتل معروف آستوریا دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The P-50 is a forerunner of today's supersonic jet.
[ترجمه گوگل]P-50 پیشرو جت مافوق صوت امروزی است
[ترجمه ترگمان]P - ۵۰ یک طلیعه جت مافوق صوت امروزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But there is a price we pay for supersonic journalism: the historic function of journalism is either forgotten or distorted.
[ترجمه گوگل]اما ما برای روزنامه نگاری مافوق صوت بهایی داریم: کارکرد تاریخی روزنامه نگاری یا فراموش شده یا تحریف شده است
[ترجمه ترگمان]اما بهایی است که ما بابت روزنامه نگاری مافوق صوت می دهیم: نقش تاریخی روزنامه نگاری یا فراموش کرده یا تحریف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Catastrophic engine failure brought to an end supersonic airliner Concorde's enviable safety record on Tuesday.
[ترجمه گوگل]خرابی فاجعه بار موتور، رکورد ایمنی رشک برانگیز هواپیمای مسافربری مافوق صوت کنکورد را در روز سه شنبه به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]شکست موتور فاجعه آمیز به یک هواپیمای مافوق صوت هواپیمای مافوق صوت در روز سه شنبه خاتمه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The invention provides a supersonic reactive plasma spray gun, belonging to the welding field.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک تفنگ اسپری پلاسما واکنشگر مافوق صوت را ارائه می دهد که متعلق به حوزه جوشکاری است
[ترجمه ترگمان]اختراع یک تفنگ اسپری پذیر مافوق صوت، که متعلق به میدان جوش است، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراصوت (صفت)
supersonic

تخصصی

[عمران و معماری] مافوق سرعت صوت - مافوق صوت
[برق و الکترونیک] مافوق صوت - فراصوت ؛ مافوق صوت سریع تر از سرعت صوت در هوا، یعنی سریع تر از 1 ماخ که حدود 1188km/h یا ( 738mi/h) است . از این واژه برای هواپیما و موشکها استفاده می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• greater than than the speed of sound, ultrasonic
supersonic aircraft travel faster than the speed of sound.

پیشنهاد کاربران

اسم یکی از حالات سونیک که توسط زمرد آشوب انجلم میشود
supersonic ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: اَبَرصوتی
تعریف: دارای سرعتی بیشتر از سرعت صوت
مافوق صوت
فراصوتی

بپرس