1.
فراصوتی
2. a supersonic plane
هواپیمای فراصوتی
3. In 196 the first supersonic airliner took flight .
[ترجمه گوگل]در سال 196 اولین هواپیمای مافوق صوت پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶، اولین هواپیمای مافوق صوت پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Supersonic flight could become a routine form of travel in the 21st century.
[ترجمه گوگل]پرواز مافوق صوت می تواند به شکل معمولی سفر در قرن بیست و یکم تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]پرواز Supersonic می تواند به شکل روتین سفر در قرن بیست و یکم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These planes travel at supersonic speeds.
[ترجمه گوگل]این هواپیماها با سرعت مافوق صوت حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]این هواپیماها در سرعت های مافوق صوت حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Supersonic planes can travel faster than the speed of sound.
[ترجمه گوگل]هواپیماهای مافوق صوت می توانند سریعتر از سرعت صوت حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای Supersonic می توانند سریع تر از سرعت صوت حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It includes 200 supersonic air-to-air missiles and military communications equipment.
[ترجمه گوگل]این شامل 200 موشک هوا به هوا مافوق صوت و تجهیزات ارتباطی نظامی است
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل ۲۰۰ موشک زمین به هوا و تجهیزات ارتباطات نظامی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thanks to supersonic travel, busy executives can attend meetings in New York and be back in London the same day.
[ترجمه گوگل]به لطف سفرهای مافوق صوت، مدیران پرمشغله می توانند در جلسات نیویورک شرکت کنند و همان روز به لندن برگردند
[ترجمه ترگمان]به لطف سفره ای مافوق صوت، مدیران درگیر می توانند در جلسات در نیویورک شرکت کنند و در همان روز به لندن بازگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One thing's certain: Life flies supersonic.
[ترجمه گوگل]یک چیز مسلم است: زندگی به صورت مافوق صوت پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]یک چیز مسلم است: زندگی با سرعت مافوق صوت پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her wish was granted and her supersonic trip was rounded off with a stay in the famous Waldorf Astoria Hotel.
[ترجمه گوگل]آرزوی او برآورده شد و سفر مافوق صوت او با اقامت در هتل معروف Waldorf Astoria به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]آرزوی او برآورده شد و سفر مافوق صوت او با یک اقامت در هتل معروف آستوریا دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The P-50 is a forerunner of today's supersonic jet.
[ترجمه گوگل]P-50 پیشرو جت مافوق صوت امروزی است
[ترجمه ترگمان]P - ۵۰ یک طلیعه جت مافوق صوت امروزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But there is a price we pay for supersonic journalism: the historic function of journalism is either forgotten or distorted.
[ترجمه گوگل]اما ما برای روزنامه نگاری مافوق صوت بهایی داریم: کارکرد تاریخی روزنامه نگاری یا فراموش شده یا تحریف شده است
[ترجمه ترگمان]اما بهایی است که ما بابت روزنامه نگاری مافوق صوت می دهیم: نقش تاریخی روزنامه نگاری یا فراموش کرده یا تحریف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Catastrophic engine failure brought to an end supersonic airliner Concorde's enviable safety record on Tuesday.
[ترجمه گوگل]خرابی فاجعه بار موتور، رکورد ایمنی رشک برانگیز هواپیمای مسافربری مافوق صوت کنکورد را در روز سه شنبه به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]شکست موتور فاجعه آمیز به یک هواپیمای مافوق صوت هواپیمای مافوق صوت در روز سه شنبه خاتمه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The invention provides a supersonic reactive plasma spray gun, belonging to the welding field.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک تفنگ اسپری پلاسما واکنشگر مافوق صوت را ارائه می دهد که متعلق به حوزه جوشکاری است
[ترجمه ترگمان]اختراع یک تفنگ اسپری پذیر مافوق صوت، که متعلق به میدان جوش است، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید