supersensitive


معنی: حساس، فوق العاده حساس، حساس شده
معانی دیگر: ابر سترسا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: supersensitiveness (n.)
(1) تعریف: extremely or overly sensitive, as to criticism or insult.

(2) تعریف: delicately contrived or balanced, as a mechanism; extremely responsive.

جمله های نمونه

1. Doctors now routinely use super-sensitive blood and urine tests to screen women suffering from any lower abdominal pain.
[ترجمه گوگل]اکنون پزشکان به طور معمول از آزمایش‌های خون و ادرار بسیار حساس برای غربالگری زنانی که از هر گونه درد زیر شکم رنج می‌برند، استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پزشکان در حال حاضر به طور معمول از تست های خون و ادرار بسیار حساس برای غربال کردن زنان از درد شکمی کم تر استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His temperament was high-strung, for he was supersensitive to all the winds of joy and sorrow, both moral and physical.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی او تند بود، زیرا نسبت به همه بادهای شادی و غم، چه اخلاقی و چه جسمانی، فوق العاده حساس بود
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی او قوی بود، زیرا او نسبت به تمامی باده ای شادی و اندوه، هر دو جنبه اخلاقی و فیزیکی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "I think that he meant supersensitive, in the sense of heightened awareness, " Rachlin said.
[ترجمه گوگل]راچلین گفت: «من فکر می‌کنم منظور او فوق‌حساس، به معنای افزایش آگاهی بود
[ترجمه ترگمان]Rachlin گفت: \" من فکر می کنم که او به معنای افزایش آگاهی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The supersensitive combination of new sulfonamide compounds with sensitive dye in practical emulsions was studied.
[ترجمه گوگل]ترکیب فوق حساس ترکیبات سولفونامید جدید با رنگ حساس در امولسیون های کاربردی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ترکیب supersensitive ترکیبات sulfonamide جدید با رنگ حساس در emulsions عملی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These results indicate that the introduction of analog supersensitive marker or deficient mutant marker skew the metabolic flux towards the formation of L-lysine.
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می دهد که معرفی نشانگر فوق حساس آنالوگ یا نشانگر جهش یافته با کمبود، شار متابولیک را به سمت تشکیل L-lysine منحرف می کند
[ترجمه ترگمان]این نتایج حاکی از آن است که معرفی مارکر supersensitive یا مارکر جهش یافته معیوب، شار متابولیک را به سمت شکل گیری L - lysine سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When I was doted upon by SuperSensitive adults, their nurturing meant the world to me; far more than the attention of others.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بزرگسالان فوق حساس به من علاقه داشتند، پرورش آنها برای من ارزش جهانی داشت بسیار بیشتر از توجه دیگران
[ترجمه ترگمان]وقتی به بزرگ ترها علاقه داشتم، تربیت آن ها برای من ارزش این دنیا را داشت، خیلی بیشتر از توجه دیگران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I dare say you think me eccentric, or supersensitive, or something absurd.
[ترجمه گوگل]به جرأت می توانم بگویم که شما فکر می کنید من عجیب و غریب، یا فوق حساس، یا چیزی پوچ
[ترجمه ترگمان]به جرات می توانم بگویم که شما فکر می کنید من عجیب و غیرعادی یا یک چیز پوچ فکر می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the search for a new cultivar, the botanists accidentally produced a supersensitive variety they called Bel-W
[ترجمه گوگل]در جست‌وجوی یک رقم جدید، گیاه‌شناسان به‌طور تصادفی گونه‌ای فوق‌حساس تولید کردند که آن را Bel-W نامیدند
[ترجمه ترگمان]در جستجوی یک رقم جدید، botanists به طور تصادفی انواع مختلفی از آن ها را که بل - W نامیده می شدند تولید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tread lightly this weekend because Friday's Pisces New Moon creates a supersensitive atmosphere.
[ترجمه گوگل]این آخر هفته را به آرامی قدم بردارید زیرا ماه نوی روز جمعه جو فوق حساسی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این آخر هفته به سبک پا پیش بروید چون ماه رمضان ماه New یک جو supersensitive ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are three main molecular imaging techniques: molecular probes, signal amplifications and supersensitive survey meters.
[ترجمه گوگل]سه روش اصلی تصویربرداری مولکولی وجود دارد: پروب های مولکولی، تقویت سیگنال و سنجش های سنجش فوق حساس
[ترجمه ترگمان]سه روش تصویربرداری مولکولی اصلی وجود دارد: probes مولکولی، amplifications سیگنال و supersensitive meters متر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The focus of the test is to help the SuperSensitive confirm that they are SuperSensitive and to be an affirming exercise, given they will 'see themselves' more clearly.
[ترجمه گوگل]تمرکز این آزمون این است که به SuperSensitive کمک کند تا تأیید کند که SuperSensitive است و تمرینی تأییدکننده است، با توجه به اینکه "خود" را واضح تر می بینند
[ترجمه ترگمان]تمرکز این تست این است که به the کمک کنیم تا تایید کنند که آن ها supersensitive هستند و یک ورزش تایید شده، با توجه به اینکه آن ها خودشان را واضح تر می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This was true - but he was in a supersensitive mood and involuntarily he plunged into the specific world he had intended to avoid.
[ترجمه گوگل]این درست بود - اما او در خلق و خوی فوق حساس بود و ناخواسته به دنیای خاصی که قصد داشت از آن اجتناب کند فرو رفت
[ترجمه ترگمان]این حقیقت داشت - اما او حال و حوصله نداشت و بی اختیار به دنیایی خاص که قصد اجتناب از آن را داشت فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The concept relies on the fact that the ear not only senses sound but also makes noises of its own, albeit at a level only detectable by supersensitive microphones.
[ترجمه گوگل]این مفهوم بر این واقعیت متکی است که گوش نه تنها صدا را حس می کند، بلکه صداهایی را نیز تولید می کند، البته در سطحی که فقط توسط میکروفون های فوق حساس قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]این مفهوم به این حقیقت تکیه دارد که گوش نه تنها صدا می دهد بلکه صداهای خودش را نیز می سازد، هرچند در سطحی که تنها با میکروفن های supersensitive یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The leaves of Balsam pear were disposed with different organic solutions, which were ether, acetone and ethanol, after that, analyse of proteins by supersensitive silver stain SDS-PAGE method.
[ترجمه گوگل]برگ‌های گلابی گلابی با محلول‌های آلی مختلف شامل اتر، استون و اتانول دفع شدند و سپس پروتئین‌ها به روش SDS-PAGE رنگ‌آمیزی نقره‌ای فوق حساس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]برگ های گلابی balsam با محلول های آلی مختلف مقایسه شدند که پس از آن اتر، استون و اتانول، بعد از آن، آنالیز پروتیین ها را با روش SDS - PAGE آنالیز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حساس (صفت)
alive, acute, keen, sensitive, susceptible, delicate, touchy, tender, exquisite, vigilant, sensate, sentient, stark, techy, sensory, kittle, passible, sharp-nosed, soft-boiled, thin-skinned, supersensitive, susceptive, ticklish

فوق العاده حساس (صفت)
supersensitive

حساس شده (صفت)
supersensitive

انگلیسی به انگلیسی

• extremely sensitive, hypersensitive

پیشنهاد کاربران

بپرس