1. superpower competition
رقابت ابر قدرت ها
2. The superpower often tramples on the independence and sovereignty of other countries.
[ترجمه گوگل]ابرقدرت اغلب استقلال و حاکمیت دیگر کشورها را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]ابر قدرت اغلب بر استقلال و حاکمیت کشورهای دیگر متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He emphasised the wider issue of superpower cooperation.
[ترجمه گوگل]وی بر موضوع گسترده تر همکاری ابرقدرت ها تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]او بر مساله گسترده تر هم کاری ابرقدرت تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The superpower attempted to dominate over other countries.
[ترجمه گوگل]این ابرقدرت تلاش کرد تا بر سایر کشورها تسلط یابد
[ترجمه ترگمان]این ابرقدرت تلاش کرد بر کشورهای دیگر مسلط شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Superpower diplomatized the small country.
[ترجمه گوگل]ابرقدرت کشور کوچک را دیپلماتیک کرد
[ترجمه ترگمان]The کشور کوچک را تصرف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It seemed a reasonable bargain in which each superpower could exert restraint over its regional allies.
[ترجمه گوگل]این معامله معقولی به نظر می رسید که در آن هر ابرقدرت می توانست بر متحدان منطقه ای خود خویشتن داری کند
[ترجمه ترگمان]این یک معامله منطقی به نظر می رسید که در آن هر ابر قدرت می تواند فشار بر هم پیمانان منطقه ای خود را اعمال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Superpower involvement has raised the stakes rather than lowered them.
[ترجمه گوگل]دخالت ابرقدرت ها به جای کاهش خطرات، آنها را افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]مشارکت Superpower ریسک را به جای پایین آوردن آن ها افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But while! exercising the prerogatives of superpower, he never seemed to recognise the true extent of its responsibilities.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که! با استفاده از اختیارات ابرقدرت، به نظر نمیرسید که او هرگز میزان واقعی مسئولیتهای آن را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که! او هرگز به نظر نمی رسید که میزان واقعی مسئولیت های خود را به رسمیت بشناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Even for the last remaining superpower, domestic issues, not foreign matters, dominate national elections.
[ترجمه گوگل]حتی برای آخرین ابرقدرت باقیمانده، مسائل داخلی، نه مسائل خارجی، بر انتخابات ملی حاکم است
[ترجمه ترگمان]حتی برای آخرین ابرقدرت باقی مانده، مسائل داخلی، نه موضوعات خارجی، بر انتخابات ملی تسلط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The bigger the lead of one superpower, the harder the other tries to catch up.
[ترجمه گوگل]هر چه برتری یک ابرقدرت بیشتر باشد، دیگری سختتر تلاش میکند تا عقبنشینی کند
[ترجمه ترگمان]هر چه قدرت یک ابر قدرت بیشتر باشد، دیگری تلاش می کند تا خود را جمع و جور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The United States, as the world's only remaining superpower, must continue making arms control a central element of its foreign policy.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت باقی مانده در جهان، باید همچنان کنترل تسلیحات را به عنصر اصلی سیاست خارجی خود تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده، به عنوان تنها ابرقدرت دیگر جهان، باید به کنترل سلاح به عنوان یکی از عناصر اصلی سیاست خارجی خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The allies would fear that they were pawns in a superpower condominium.
[ترجمه گوگل]متحدان می ترسند که پیاده در یک مجتمع ابرقدرت باشند
[ترجمه ترگمان]این متحدان از این می ترسند که آن ها در یک ملک مشترک، سربازان پیاده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The United States could claim to be both a military and an economic superpower.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده می تواند ادعا کند که هم یک ابرقدرت نظامی و هم یک ابرقدرت اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده می تواند ادعا کند که هم نظامی بوده و هم یک ابرقدرت اقتصادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Since the disintegration of the USSR, there has been only one superpower - the USA.
[ترجمه گوگل]از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک ابرقدرت وجود داشته است - ایالات متحده آمریکا
[ترجمه ترگمان]از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها یک ابرقدرت وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید