superincumbent

/ˌsuːpəriːnˈkʌmbənt//ˌsjuːpərɪnˈkʌmbənt/

معنی: از بالا، دارای فشار زیاد
معانی دیگر: روگذارده، خوابیده (روی چیز دیگر)، برخوابیده، روخسبیده، فشار از بالا، بالا فشار، فشاری، خمیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: superincumbently (adv.), superincumbence (n.), superincumbency (n.)
(1) تعریف: lying or resting on top of something else.

(2) تعریف: overhanging, arching over, or situated above.

(3) تعریف: of pressure, exerted from above.

مترادف ها

از بالا (صفت)
uppermost, superincumbent

دارای فشار زیاد (صفت)
superincumbent

پیشنهاد کاربران

بپرس