superimposition

/ˌsuːpərɪmˈpoʊz//ˌsuːpərɪmˈpəʊz/

تحمیل زائد، قرار گیری بر روی چیز دیگر

جمله های نمونه

1. It opens with an outline map and the superimposition of the rather rigid zones used by the emergency planners.
[ترجمه گوگل]این با یک نقشه کلی و روی هم قرار دادن مناطق نسبتاً صلب مورد استفاده توسط برنامه ریزان اضطراری باز می شود
[ترجمه ترگمان]آن با یک نقشه کلی و the از مناطق نسبتا سخت مورد استفاده برنامه ریزان اورژانس باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Where he says in one superimposition that Jack looks like a clown, I didn't really get there.
[ترجمه گوگل]جایی که او در یکی از ترکیب‌بندی‌ها می‌گوید که جک شبیه یک دلقک است، من واقعاً به آنجا نرسیدم
[ترجمه ترگمان]جایی که او در یک چشم به هم زدن می گوید: جک به نظر دلقک میاد، من واقعا به اونجا نرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The deposit was produced by superimposition of the hot-water sedimentary mineralization and magmatic hydatogenesis.
[ترجمه گوگل]این کانسار از روی هم قرار گرفتن کانی‌سازی رسوبی آب گرم و هیداتوژنز ماگمایی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]این کانسار با superimposition of sedimentary - و magmatic hydatogenesis تولید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The superimposition of the three phases of deformation formed the basic tectonic framework of the area.
[ترجمه گوگل]روی هم قرار گرفتن سه فاز تغییر شکل، چارچوب تکتونیکی اساسی منطقه را تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]The سه مرحله تغییر شکل، چارچوب اصلی تکتونیک منطقه را شکل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With MCU AT89C5 superimposition chip of MB90092 and pseudorandom characters superimposed, the action such as taking down the camera may be sensed by the system.
[ترجمه گوگل]با تراشه انضباطی MCU AT89C5 از MB90092 و کاراکترهای شبه تصادفی روی هم قرار گرفته اند، ممکن است عملکردی مانند برداشتن دوربین توسط سیستم احساس شود
[ترجمه ترگمان]با MCU AT۸۹C۵ superimposition از MB۹۰۰۹۲ و نویسه های شبه تصادفی که روی هم قرار گرفته اند، عمل مانند گرفتن دوربین ممکن است توسط سیستم احساس شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In accordance with the superimposition, also a reference axis of the reference shape model is rotated.
[ترجمه گوگل]مطابق با روی هم قرار گرفتن، همچنین یک محور مرجع از مدل شکل مرجع چرخانده می شود
[ترجمه ترگمان]مطابق با superimposition، یک محور مرجع مدل شکل مرجع، چرخانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The controlling effect of the superimposition of two type folded structural systems on gold deposit provides guiding significance for determining ore prospect orientation.
[ترجمه گوگل]اثر کنترلی از روی هم قرار گرفتن دو نوع سیستم ساختاری چین خورده بر روی کانسار طلا، اهمیت راهنمایی را برای تعیین جهت گیری چشم انداز سنگ معدن فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]تاثیر کنترل کننده دو نوع از سیستم های ساختاری بر روی رسوب طلا، اهمیت راهبردی برای تعیین جهت گیری چشم انداز سنگ را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Owing to the influence of tectonic superimposition and reworking at the late stage, both show fault or hidden unconformable contact relationships at present.
[ترجمه گوگل]با توجه به تأثیر روی هم قرار گرفتن تکتونیکی و کار مجدد در مرحله آخر، هر دو گسل یا روابط تماس ناسازگار پنهان را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]به خاطر تاثیر تکتونیک ژئومورفولوژی و بازسازی در مرحله آخر، هر دوی آن ها در حال حاضر در روابط ارتباط چشمی پنهان یا پنهان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The superimposition of ideological conflict and personal jealousies turned inherent rivalry into obsession.
[ترجمه گوگل]روی هم قرار دادن تضاد ایدئولوژیک و حسادت های شخصی، رقابت ذاتی را به وسواس تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]The اختلافات ایدئولوژیک و حسادت های personal به رقابت درونی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had even been able to effect an imperfect superimposition of her reality upon his own.
[ترجمه گوگل]او حتی توانسته بود تلفیق ناقصی از واقعیت خود را بر روی خودش اعمال کند
[ترجمه ترگمان]او حتی قادر به انجام عملی ناقص از واقعیت خود در واقعیت خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The method makes use of PD characteristics and adopts the techniques of the multi-dimension analysis and multi-cycle superimposition.
[ترجمه گوگل]این روش از ویژگی‌های PD استفاده می‌کند و از تکنیک‌های تحلیل چند بعدی و برهم‌گذاری چند چرخه استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]این روش از ویژگی های PD استفاده می کند و تکنیک های تحلیل چند بعدی و superimposition چند مرحله ای را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chapter 4: Based on the previous achievements of the calculation and theoretical analysis of the surge-chamber ground swell, analyze the influence of the superimposition on it and the superpose time.
[ترجمه گوگل]فصل 4: بر اساس دستاوردهای قبلی محاسبه و تجزیه و تحلیل نظری تورم زمین محفظه موجی، تأثیر روی هم قرار گرفتن بر آن و زمان سوپرپوز را تحلیل کنید
[ترجمه ترگمان]فصل ۴: براساس دستاوردهای قبلی محاسبات و تجزیه و تحلیل نظری تورم زمین، تاثیر of بر روی آن و زمان superpose را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The structures of the East Qiulitag and Kuqatawu segments are featured by the superimposition of shallow-seated kink band folds or fault propagation folds and deep-seated fault bend folds.
[ترجمه گوگل]ساختارهای بخش‌های Qiulitag شرقی و Kuqatawu با روی هم قرار گرفتن چین‌های باند پیچ ​​خوردگی کم عمق یا چین‌های انتشار گسل و چین‌های خمش گسل عمیق نشان داده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ساختارهای of شرقی و بخش های Kuqatawu توسط the از لایه های کم عمق - و لایه های انتشار خطا و چین های بزرگ مقاوم در عمق میدان نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. From the calculation of the plate pressure difference of the throttled surge chamber, analyze the numerical value of the influence of the superimposition on it.
[ترجمه گوگل]از محاسبه اختلاف فشار صفحه محفظه افزایش دریچه گاز، مقدار عددی تأثیر روی هم قرار گرفتن روی آن را تجزیه و تحلیل کنید
[ترجمه ترگمان]با محاسبه تفاوت فشار بشقاب در اتاق تشدید کننده، مقدار عددی تاثیر of بر روی آن را تجزیه و تحلیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] چاپ دو گانه - نماهای برهم - فیلمبرداری مضاعف - روی هم افتادن چند تصویر - چاپ مضاعف - چاپ دو تصویر روی هم - تصویر مضاعف - تصویر جفتی - تصاویر مضاعف - تداخل تصویری - برهم نمایی - بر هم نماشده - انطباق دو تصویر - دوبلان / دو تصویر روی هم - تصویر چندگانه

انگلیسی به انگلیسی

• act of placing one thing above or on top of another; act of adding to; act of combining in such a way that both images are seen simultaneously (television, film)

پیشنهاد کاربران

انطباق
برنهادن
superimposition ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: برهم‏نمایی
تعریف: جلوه‏ای تصویری در سینما و تلویزیون که در آن دو یا چند تصویر بر روی هم قرار گیرند و به طور هم‏زمان با هم نمایش درآیند
هم نهشت
برهم نهی ( در فیزیک کوانتومی )
( تصویر ) روی هم انداختن
( ایده، موضوع و . . . ) تلفیق

بپرس