1. It required superhuman effort to lift the huge boulder.
[ترجمه گوگل]برای بلند کردن صخره عظیم نیاز به تلاش مافوق بشری بود
[ترجمه ترگمان]این کار مستلزم تلاش فوق بشری برای بلند کردن سنگ بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It will require a superhuman effort to get the job done on time.
[ترجمه گوگل]برای انجام به موقع کار به تلاشی مافوق انسانی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این کار نیازمند تلاش فوق بشری است تا کار را به موقع انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It will require a superhuman effort to get the job finished on time.
[ترجمه گوگل]به تلاشی مافوق بشری نیاز دارد تا کار به موقع تمام شود
[ترجمه ترگمان]این کار نیازمند تلاش فوق بشری برای رسیدن به این شغل در زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Thanks to the superhuman efforts of local volunteers, aid is now getting through to the disaster areas.
[ترجمه گوگل]به لطف تلاش های مافوق بشری داوطلبان محلی، کمک ها اکنون به مناطق حادثه دیده می رسد
[ترجمه ترگمان]به لطف تلاش های فوق بشری داوطلبان محلی، کمک ها اکنون به مناطق فاجعه کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Officers were terrified of his superhuman strength.
[ترجمه گوگل]افسران از قدرت مافوق بشری او وحشت داشتند
[ترجمه ترگمان]افسران از نیروی فوق بشری او می ترسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It took an almost superhuman effort to contain his anger.
[ترجمه گوگل]تلاشی تقریباً فرا انسانی برای مهار خشم او لازم بود
[ترجمه ترگمان]این کار تقریبا فوق بشری را به خود گرفت تا خشم او را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. People were beginning to attribute superhuman qualities to him.
[ترجمه گوگل]مردم شروع به نسبت دادن ویژگی های مافوق بشری به او کردند
[ترجمه ترگمان]مردم صفات فوق بشری را به او نسبت می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. By a superhuman effort of will Mark says nothing.
[ترجمه گوگل]مارک با یک اراده فوق بشری چیزی نمی گوید
[ترجمه ترگمان]با تلاش فوق بشری، مارک هیچ نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They seem to believe that pop-culture celebrities are superhuman creatures.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آنها معتقدند که سلبریتی های فرهنگ پاپ موجوداتی مافوق بشر هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که آن ها باور دارند که افراد مشهور فرهنگ عامه موجودات فوق بشری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To err is human; to admit it, superhuman. Doug Larson
[ترجمه گوگل]اشتباه کردن انسان است اعتراف کنم، مافوق بشر داگ لارسون
[ترجمه ترگمان]غلط بودن انسان است؛ اعتراف کردن آن، فوق بشری است داگ لارسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many people would refer to them more as superhuman than as divine characters.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم آنها را بیشتر به عنوان شخصیت های مافوق بشری یاد می کنند تا شخصیت های الهی
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به عنوان فوق بشری به آن ها اشاره خواهند کرد تا به عنوان شخصیت های الهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her intelligence seems almost superhuman.
[ترجمه گوگل]هوش او تقریباً فوق بشری به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]هوش و هوش او فوق بشری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A three-and-a-half hour run can be superhuman effort for one person and a slow training run for another.
[ترجمه گوگل]یک دویدن سه ساعت و نیم می تواند برای یک نفر تلاشی مافوق بشری و برای دیگری یک تمرین آهسته باشد
[ترجمه ترگمان]یک اقدام سه جانبه می تواند برای یک فرد تلاش فوق بشری باشد و تمرین کند برای یک فرد دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He felt genuine awe at this superhuman man, at once so puissant, so self-possessed, so monomaniac in his demeanour.
[ترجمه گوگل]او از این مرد مافوق بشری که در عین حال آنقدر سرسخت، خوددار و در رفتارش تک شیدا بود، واقعاً احساس ترس می کرد
[ترجمه ترگمان]از این مرد فوق بشری که بی درنگ چنین نیرومند و نیرومند و بسیار نیرومند بود و از رفتار او یکه خورده بود، احساس احترام می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید