supererogatory

/ˌsjuːpəreˈrɒɡətərɪ//ˌsjuːpəreˈrɒɡətərɪ/

معنی: زیاد، زائد، نافله، بیش از حد لزوم، وابسته به بسپردازی
معانی دیگر: فزونکارانه، بیش از حد نیاز یا انتظار، غیر ضروری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: supererogative (adj.), supererogatorily (adv.)
• : تعریف: beyond that which is required, expected, or demanded.

- The supererogatory investigation turned up some information that might have been better left uncovered.
[ترجمه گوگل] تحقیقات نافله اطلاعاتی را به دست آورد که شاید بهتر بود فاش نمی شد
[ترجمه ترگمان] تحقیقات supererogatory اطلاعاتی را که احتمالا بهتر از آن باقی مانده بود را کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیاد (صفت)
wide, great, numerous, liberal, manifold, high, thick, vast, rife, heavy, generous, intense, extortionate, copious, fulsome, populous, immane, immoderate, superabundant, supererogatory

زائد (صفت)
useless, extra, redundant, surplus, further, intercalary, waste, superfluous, unneeded, supererogatory

نافله (صفت)
supererogatory

بیش از حد لزوم (صفت)
unnecessary, supererogatory

وابسته به بسپردازی (صفت)
supererogatory

انگلیسی به انگلیسی

• being more than what is required, going beyond the call of duty; excessive, redundant, superfluous

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Going beyond the call of duty; excessive or unnecessary effort 🥵
🔍 مترادف: Excessive
✅ مثال: His supererogatory efforts were appreciated, even though they went beyond what was required.
زیاد، زائد، نافله، بیش از حد لزوم
مثال:
And keep vigil for a part of the night, as a supererogatory [devotion] for you.
قسمتی از شب را برای احیا و شب زنده داری به عنوان نماز نافله برای خود نگهدار
�وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ�
فرا وظیفه

بپرس