supercilious

/ˌsuːpərˈsɪliəs//ˌsuːpəˈsɪlɪəs/

معنی: از روی خود خواهی
معانی دیگر: پرافاده، پرنخوت، پر بادوبروت، متکبر، تکبرآمیز، مغرور، خود فروش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: superciliously (adv.), superciliousness (n.)
• : تعریف: showing an arrogant disregard, as a look, manner, or person.
مترادف: arrogant, cavalier, condescending, haughty, hoity-toity, lofty, patronizing, sniffy, snobbish, snooty, superior, uppity
مشابه: conceited, disdainful, egotistic, highfalutin, peremptory, pompous, pretentious, proud, self-important, stuck-up

- The professor cast a supercilious glance at the student who dared ask such a naive question.
[ترجمه گوگل] استاد نگاهی نابخردانه به دانشجویی انداخت که جرأت داشت چنین سوال ساده لوحی بپرسد
[ترجمه ترگمان] استاد نگاهی گستاخ آمیز به محصل انداخت که جرات پرسیدن این سوال ساده لوحانه را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her aristocratic family had always held a supercilious attitude toward him.
[ترجمه گوگل] خانواده اشرافی او همیشه نسبت به او رفتاری نابخردانه داشتند
[ترجمه ترگمان] خانواده اشرافی او همیشه نسبت به او رفتاری گستاخانه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a supercilious smile
لبخند تکبرآمیز

2. The dress shop assistant was very supercilious.
[ترجمه گوگل]شاگرد لباس فروشی خیلی بدبین بود
[ترجمه ترگمان]فروشنده لباس شیک و مغرور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The shop assistant was very supercilious towards me when I asked for some help.
[ترجمه گوگل]وقتی از من کمک خواستم، فروشنده خیلی نسبت به من بدبین بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که تقاضای کمک کردم، دستیار فروشگاه با غرور و گستاخی نسبت به من برتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His manner is supercilious and arrogant.
[ترجمه گوگل]روش او غرورآمیز و متکبرانه است
[ترجمه ترگمان]رفتارش گستاخ و مغرور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He spoke in a haughty, supercilious voice.
[ترجمه گوگل]با صدای غرورآمیز و غمگینی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با غرور و خودبینی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She gave a supercilious smile.
[ترجمه گوگل]لبخندی ناخودآگاه زد
[ترجمه ترگمان]لبخند مغرورانه ای زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And exposing himself to that censorious and supercilious gaze?
[ترجمه گوگل]و خود را در معرض آن نگاه سانسورآمیز و نابخردانه قرار دهد؟
[ترجمه ترگمان]و خودش رو به این نگاه گستاخانه و خودبینی نشون بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her supercilious attitude enraged me.
[ترجمه گوگل]رفتار نابخردانه او من را عصبانی کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار supercilious از من عصبانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You looked down your nose like some supercilious llama!
[ترجمه گوگل]به پایین بینی خود نگاه می کردی مانند یک لاما نابخردان!
[ترجمه ترگمان] مثل یه سگ پشمالو به دماغت نگاه کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dress shop assistants grow supercilious, aware that they can uplift or slay us with a single comment.
[ترجمه گوگل]دستیارهای لباس فروشی با آگاهی از این که می توانند با یک نظر ما را بالا ببرند یا به قتل برسانند، نابخردانه می شوند
[ترجمه ترگمان]دستیاران فروشگاه با غرور رشد می کنند، آگاه هستند که می توانند با یک اظهار نظری، ما را به حال خود رها کنند یا به قتل برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Parkman occasionally allows a supercilious tone to creep into his writings.
[ترجمه گوگل]پارکمن گهگاه اجازه می‌دهد لحنی مبهم در نوشته‌هایش رخنه کند
[ترجمه ترگمان]Parkman گهگاه به لحن supercilious اجازه می دهد تا در نوشته های او نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The officer was supercilious and self - conceited.
[ترجمه گوگل]افسر نابخردان و خودبين بود
[ترجمه ترگمان]افسر مغرور و ازخودراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yet there was nothing sarcastic or supercilious in the way Ames spoke.
[ترجمه گوگل]با این حال هیچ چیز طعنه آمیزی یا مبهم در نحوه صحبت ایمز وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن طوری که ایمز شروع به حرف زدن کرد هیچ چیز کنایه یا تمسخر در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I resent your supercilious and arrogant attitude.
[ترجمه گوگل]من از رفتار غرورآمیز و مغرور شما متنفرم
[ترجمه ترگمان] از supercilious و arrogant متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His mother eyed my clothes with a supercilious air.
[ترجمه گوگل]مادرش با هوای غمگینی به لباسم نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]مادر با نگاهی مغرورانه به لباس هایم نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از روی خودخواهی (صفت)
supercilious

انگلیسی به انگلیسی

• conceited, haughty, boastful, arrogant, disdainful, contemptuous
supercilious people are scornful of other people and think that they are superior to them.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Arrogantly superior or disdainful 👑
🔍 مترادف: Conceited
✅ مثال: The supercilious student looked down on his classmates
scornful, arrogant, snooty
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : superciliousness
✅️ صفت ( adjective ) : supercilious
✅️ قید ( adverb ) : superciliously
She gave me a supercilious look
با یک دید تحقیرآمیز بهم نگاه کرد .
( یعنی برام کلاس گذاشت )
مغرور و متکبر
Arrogant

بپرس