supercharge

/ˌsuːpərˈt͡ʃɑːrdʒ//ˌsuːpərˈt͡ʃɑːdʒ/

معنی: دستگاه تشدید، تجاوز کردن، لبریز شدن
معانی دیگر: (موتورهای درون سوز)، پر خوراندن، سوپر شارژکردن، نیروی برق بیش از اندازه رساندن به ماشین وغیره

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: supercharges, supercharging, supercharged
(1) تعریف: to fill beyond normal capacity with feeling, energy, or the like.

(2) تعریف: to add air or fuel at high pressure to (an engine).

جمله های نمونه

1. The economy has expanded at a supercharged pace.
[ترجمه گوگل]اقتصاد با سرعتی فوق العاده گسترش یافته است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد با سرعت supercharged گسترش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a supercharged atmosphere during the debate in the House of Commons last night.
[ترجمه گوگل]در جریان مناظره شب گذشته در مجلس عوام فضای فوق العاده ای وجود داشت
[ترجمه ترگمان]دیشب در مجلس عوام یک جو supercharged وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were all supercharged with anger by his behaviour.
[ترجمه گوگل]همه ما از رفتار او غرق در عصبانیت شدیم
[ترجمه ترگمان]همه ما از رفتار او خشمگین بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That adds up to 30 minutes of supercharged Hollywood spectacle.
[ترجمه گوگل]این به 30 دقیقه تماشای هالیوودی فوق العاده اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]که به ۳۰ دقیقه نمایش supercharged هالیوود منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Consider the case of a new, supercharged mutant gene that appears in a bacterium.
[ترجمه گوگل]مورد یک ژن جهش یافته جدید و سوپرشارژ که در یک باکتری ظاهر می شود را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]یک ژن جهش یافته supercharged که در یک باکتری ظاهر می شود را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Skyline Fund attracted interest because of its supercharged performance.
[ترجمه گوگل]صندوق Skyline به دلیل عملکرد فوق العاده اش مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این صندوق به دلیل عملکرد supercharged علاقه خود را جذب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the supercharged 5-litre V16 engine was all wailing noise and no go.
[ترجمه گوگل]اما پیشرانه 5 لیتری V16 سوپرشارژر، سر و صدای ناله و ناله داشت
[ترجمه ترگمان]اما موتور v۱۶ ۵ لیتری همه سرو صدا می کرد و هیچ حرکت نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In case you are looking to supercharge your brain with some good mental games then here are 5 great games to help you do it.
[ترجمه گوگل]اگر به دنبال این هستید که با چند بازی ذهنی خوب مغز خود را شارژ کنید، در اینجا 5 بازی عالی برای انجام این کار به شما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]در صورتی که به دنبال کردن مغز خود با چند بازی ذهنی خوب هستید، در اینجا ۵ بازی عالی برای کمک به انجام این کار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Together, we will create amazing user experiences that supercharge the entire Android ecosystem for the benefit of consumers, partners and developers.
[ترجمه گوگل]با هم، تجربیات کاربری شگفت انگیزی ایجاد خواهیم کرد که کل اکوسیستم اندروید را به نفع مصرف کنندگان، شرکا و توسعه دهندگان شارژ می کند
[ترجمه ترگمان]ما با هم تجارب فوق العاده ای برای کاربر ایجاد خواهیم کرد که کل اکو سیستم آندروید را به نفع مشتریان، شرکا و توسعه دهندگان ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They supercharge the functionality of profiles and simplify application of stereotypes.
[ترجمه گوگل]آنها عملکرد پروفایل ها را افزایش می دهند و کاربرد کلیشه ها را ساده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها عملکرد پروفایل ها را تایید می کنند و کاربرد stereotypes را ساده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The acquisition, to "supercharge" the Android mobile OS, has the approval of both companies' boards and is expected to close by the end of this year or early 20
[ترجمه گوگل]این خرید، برای «سوپرشارژ کردن» سیستم‌عامل موبایل اندروید، مورد تأیید هیئت‌مدیره هر دو شرکت است و انتظار می‌رود تا پایان سال جاری یا اوایل 20 به پایان برسد
[ترجمه ترگمان]اکتساب، به \"supercharge\" سیستم عامل آندروید موبایل، تایید هر دو شرکت را دارد و انتظار می رود تا پایان امسال یا اوایل قرن بیستم بسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Supercharge your memory with a unique and fun match game for everyone!
[ترجمه گوگل]حافظه خود را با یک بازی مسابقه منحصر به فرد و سرگرم کننده برای همه شارژ کنید!
[ترجمه ترگمان]حافظه خود را با یک بازی مسابقه ای منحصر به فرد و سرگرم کننده برای همه روشن کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here's a surprising way to supercharge any diet--and your health: Chug a glass of low-sodium vegetable juice every day.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک راه شگفت‌انگیز برای افزایش هر رژیم غذایی و سلامتی شما وجود دارد: هر روز یک لیوان آب سبزیجات کم سدیم بخورید
[ترجمه ترگمان]این یک روش شگفت انگیز برای تغذیه هر رژیم غذایی و سلامتی شما است: هر روز یک لیوان آب نباتی پایین بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Together, we will create amazing user experiences that supercharge the entire Android ecosystem for the benefit of consumers, partners and developers everywhere.
[ترجمه گوگل]با هم، تجربیات کاربری شگفت انگیزی ایجاد خواهیم کرد که کل اکوسیستم اندروید را به نفع مصرف کنندگان، شرکا و توسعه دهندگان در همه جا شارژ می کند
[ترجمه ترگمان]ما با هم تجارب فوق العاده ای برای کاربر ایجاد خواهیم کرد که کل اکو سیستم آندروید را به نفع مصرف کنندگان، شرکا و توسعه دهندگان در همه جا ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستگاه تشدید (اسم)
supercharge

تجاوز کردن (فعل)
impinge, molest, invade, encroach, trespass, exceed, overstep, supercharge

لبریز شدن (فعل)
run over, redound, supercharge, slop

انگلیسی به انگلیسی

• charge with an excessive amount; supply an engine with air or fuel at a high pressure

پیشنهاد کاربران

✍️ افزایش قابل توجه قدرت، بهره وری یا قابلیت چیزی. این اصطلاح اغلب به ارتقاء عملکرد به سطوح فراتر از استاندارد اشاره دارد.
✍️✍️به طور نمادین، می تواند نمایانگر تقویت، توانمند سازی یا تقویت توانایی ها یا تلاش ها باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف؛ Boost, enhance, amplify, turbocharge, power up
👇مثال؛
Technology: "The new software update will supercharge your device's performance. "
Motivation: "Reading inspiring books can supercharge your creativity. "
Cars: "They installed a supercharger to supercharge the car's engine. "

ابرشارژ
( Abarshārzh )
به شدت تقویت کردن
دستگاه شارژ کننده قوی
- بسیار سرعت بخشیدن
- بسیار تسریع کردن
Entrepreneurs supercharged architecture. . . .
- - - - > شدیدا تقویت کردن

بپرس