sunni

/ˈsuːni//ˈsuːni/

معنی: سنی، اهل سنت، پیرو مذهب سنت
معانی دیگر: رجوع شود به: sunnite، sunnite سنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: see Sunnite.

جمله های نمونه

1. Islam has two main sects: the Sunnis and the Shias.
[ترجمه گوگل]اسلام دو فرقه اصلی دارد: سنی و شیعه
[ترجمه ترگمان]اسلام دو فرقه اصلی دارد: اهل سنت و شیعیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The three remaining Sunni factions were said to be refusing to talk to Kabul.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که سه جناح سنی باقی مانده از گفتگو با کابل خودداری می کنند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که سه حزب سنی باقیمانده از صحبت با کابل خودداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is a fundamental difference between Sunni and Shita.
[ترجمه گوگل]این یک تفاوت اساسی بین سنی و شیعه است
[ترجمه ترگمان]این تفاوت اساسی بین اهل سنت و Shita است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The distinction between Sunni and Shiite persists to this day.
[ترجمه گوگل]تمایز بین سنی و شیعه تا به امروز پابرجاست
[ترجمه ترگمان]تمایز بین شیعه و شیعه تا امروز ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The regime regards all three predominantly Sunni Muslim towns as hostile and continues to claim that foreign-backed extremists inside them are driving ever-escalating violence.
[ترجمه گوگل]رژیم هر سه شهر مسلمان نشین عمدتاً سنی نشین را متخاصم می داند و همچنان مدعی است که افراط گرایان تحت حمایت خارجی در داخل آنها خشونت های فزاینده ای را هدایت می کنند
[ترجمه ترگمان]این رژیم هر سه شهر عمدتا سنی را خصمانه می داند و همچنان ادعا می کند که افراط گرایان تحت حمایت خارجی در درون آن ها در حال افزایش خشونت در حال افزایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The "Twelver" Shi'a, Sunni, and Druze each have state-appointed clerical bodies to administer family and personal status law through their own religious courts, which are subsidised by the State.
[ترجمه گوگل]شیعه، سنی، و دروزی «اثنی عشری» هر کدام دارای نهادهای روحانی منصوب شده توسط دولت برای اداره قوانین خانواده و احوال شخصیه از طریق دادگاه های مذهبی خود هستند که توسط دولت کمک مالی می شود
[ترجمه ترگمان]\"Twelver\" شیعه، سنی و Druze هر کدام دارای نهاده ای روحانیت هستند که از طریق دادگاه های مذهبی خود قانون وضعیت شخصی و شخصی را اداره کنند که توسط دولت یارانه دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its distinctive characteristics, which differ from Sunni Islam today, are mostly originated from this period.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های بارز آن که با اسلام سنی امروز متفاوت است، بیشتر از این دوره نشأت می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های متمایز آن که امروزه از نظر اسلام متفاوت است، بیشتر از این دوره نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Sunni compose about 90 percent of present - day Islam.
[ترجمه گوگل]سنی ها حدود 90 درصد اسلام امروزی را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]سنی ها حدود ۹۰ درصد از اسلام امروزی را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sunni Muslim insurgents are being blamed for the blasts that killed at least 88 people.
[ترجمه گوگل]شورشیان مسلمان سنی مسئول انفجارهایی هستند که دست کم 88 کشته برجای گذاشت
[ترجمه ترگمان]شورشیان سنی مسلمان مسئول انفجارهای ناشی از کشته شدن حداقل ۸۸ نفر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Qataris are mainly Sunni "Wahhabi" Muslims.
[ترجمه گوگل]قطری ها عمدتاً از مسلمانان سنی «وهابی» هستند
[ترجمه ترگمان]قطری ها عمدتا اهل سنت \"وهابی\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dominant form of Sunni Islam among Pakistan's non-Pashtun population is the Barelvi movement, which accommodates many of the rites and practices of Sufism.
[ترجمه گوگل]شکل غالب اسلام سنی در میان جمعیت غیر پشتون پاکستان، جنبش بارلوی است که بسیاری از آداب و رسوم تصوف را در خود جای می دهد
[ترجمه ترگمان]گرایش اصلی اسلام سنی در میان جمعیت غیر پشتون پاکستان جنبش Barelvi است که بسیاری از مناسک و شیوه های صوفی گری را در خود جای داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But it finds some progress in Sunni insurgents fighting al - Qaeda.
[ترجمه گوگل]اما در جنگ شورشیان سنی با القاعده پیشرفت هایی را مشاهده می کند
[ترجمه ترگمان]اما در حال مبارزه با القاعده در حال مبارزه با القاعده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Government officials believe Sunni extremists are to blame.
[ترجمه گوگل]مقامات دولتی معتقدند که تندروهای سنی مقصر هستند
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی بر این باورند که افراط گرایان سنی مقصر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A Sunni Muslim group, Jundollah (God's soldiers), claimed responsibility for that blast and Iran said the group operated from Pakistan.
[ترجمه گوگل]یک گروه مسلمان سنی به نام جندالله (سربازان خدا) مسئولیت آن انفجار را بر عهده گرفت و ایران گفت که این گروه از پاکستان فعالیت می کرد
[ترجمه ترگمان]یک گروه مسلمان سنی، Jundollah (سربازان خدا)، مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت و ایران گفت که این گروه از پاکستان فعالیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The key is that, unlike last time, the Sunni Arabs are expected to vote en masse.
[ترجمه گوگل]نکته کلیدی این است که برخلاف دفعه قبل، انتظار می رود که اعراب سنی به طور دسته جمعی رای دهند
[ترجمه ترگمان]نکته کلیدی این است که بر خلاف گذشته انتظار می رود که اعراب سنی به طور دسته جمعی رای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنی (اسم)
sunni, sunnite

اهل سنت (اسم)
sunni, sunnite, traditionalist

پیرو مذهب سنت (اسم)
sunni, sunnite

انگلیسی به انگلیسی

• member of the larger of the two sects of islam (characterized by orthodox practice and acceptance of the first four caliphs as legitimate successors to muhammad)
of or pertaining to the larger of the two sects of islam (characterized by orthodox practice and acceptance of the first four caliphs as legitimate successors to muhammad)

پیشنهاد کاربران

بپرس