sunburnt

جمله های نمونه

1. his face was sunburnt
صورت او آفتاب زده (آفتاب سوخته) بود.

2. an old man with leathery, sunburnt skin
پیرمردی با پوست چرم مانند و آفتاب زده

3. Turn over or your back will get sunburnt.
[ترجمه گوگل]برگردید وگرنه پشتتان آفتاب سوخته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]برگرد یا کمرت آفتاب سوخته می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You would be sunburnt quickly on the beach.
[ترجمه گوگل]به سرعت در ساحل آفتاب سوخته می شوید
[ترجمه ترگمان]به سرعت در ساحل آفتاب سوخته میشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The skiing instructor was a tall, sunburnt man.
[ترجمه گوگل]مربی اسکی مردی قد بلند و آفتاب سوخته بود
[ترجمه ترگمان]استاد اسکی روی اسکی مردی بلند قد و آفتاب سوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Cooper looked fit and sunburnt.
[ترجمه گوگل]آقای کوپر تناسب اندام و آفتاب سوخته به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آقای کوپر آفتاب سوخته و آفتاب سوخته به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her sunburnt skin accentuates the fairness of her hair.
[ترجمه گوگل]پوست آفتاب‌سوخته‌اش، شفافیت موهایش را برجسته می‌کند
[ترجمه ترگمان]پوست آفتاب سوخته اش از زیبایی موهایش سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sheets felt rough against her sunburnt skin.
[ترجمه گوگل]ملحفه ها نسبت به پوست آفتاب سوخته اش خشن احساس می شدند
[ترجمه ترگمان]ملافه ها روی پوست آفتاب سوخته اش خشن شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We got tired, and sunburnt as we ran over the beach stones without shoes.
[ترجمه گوگل]وقتی بدون کفش از روی سنگ های ساحل می دویدیم خسته و آفتاب سوخته شدیم
[ترجمه ترگمان]خسته شدیم و وقتی روی سنگ ساحل بدون کفش می رفتیم، آفتاب سوخته شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And it was charming, small and cozy looking, sunburnt pink stucco with a second-floor balcony overlooking the narrow street.
[ترجمه گوگل]و جذاب، کوچک و دنج بود، گچبری صورتی آفتاب سوخته با بالکن طبقه دوم مشرف به خیابان باریک
[ترجمه ترگمان]و این منظره زیبا و کوچک و دنج و دنج و گرم بود که با یک بالکن طبقه دوم که مشرف به خیابان تنگ بود، آفتاب سوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her sunburnt skin was beginning to peel off in big flakes.
[ترجمه گوگل]پوست آفتاب سوخته اش شروع به کندن پوسته های بزرگ کرده بود
[ترجمه ترگمان]پوست آفتاب سوخته اش به شکل دانه های درشت پوست کنده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She looked fit and sunburnt.
[ترجمه گوگل]به نظر تناسب اندام و آفتاب سوخته می آمد
[ترجمه ترگمان]کمی آفتاب سوخته و آفتاب سوخته به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My peeling, sunburnt nose resembles a small bundle of rags.
[ترجمه گوگل]بینی پوست کنده و آفتاب سوخته من شبیه دسته کوچکی از ژنده پوشان است
[ترجمه ترگمان]بینی کشیده و آفتاب سوخته من شبیه یک بسته کوچک پارچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can still get sunburnt on a cloudy day.
[ترجمه گوگل]در یک روز ابری هنوز هم می توانید دچار آفتاب سوختگی شوید
[ترجمه ترگمان]تو هنوز میتونی در یک روز ابری آفتاب سوخته بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• burned by the sun, inflamed as a result of overexposure to the sun's rays
someone who is sunburnt has sore red skin because they have spent too much time in the sun.
you can also describe someone as sunburnt when they have very brown skin because they have spent a lot of time in the sunshine.

پیشنهاد کاربران

sunslashed
a terribly awful sunburn; peeling, red, sensitive
written originally in lord of the flies
“he lifted the sh - ll and looked around at the sunslashed faces” – lord of the flies, william golding
آفتاب سوخته

بپرس