sunbathe

/ˈsənˌbeð//ˈsʌnbeɪð/

معنی: حمام افتاب گرفتن
معانی دیگر: (حمام) آفتاب گرفتن، زیر آفتاب خوابیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sunbathes, sunbathing, sunbathed
مشتقات: sunbather (n.)
• : تعریف: to expose the body to the sun's rays, esp. in order to tan the skin.

جمله های نمونه

1. She liked to sunbathe in the seclusion of her own garden.
[ترجمه گوگل]او دوست داشت در خلوت باغ خودش آفتاب بگیرد
[ترجمه ترگمان]دوست داشت در خلوت باغ خودش پرسه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I like to sunbathe in the morning when the sun is not so hot.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم صبح ها که آفتاب چندان گرم نیست آفتاب بگیرم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم صبح وقتی که خورشید هنوز داغ نباشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I wouldn't sunbathe topless if I thought I might offend anyone.
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کردم ممکن است به کسی توهین کنم، برهنه آفتاب نمی گیرم
[ترجمه ترگمان]اگر فکر می کردم ممکن است کسی را برنجاند، بی topless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People sunbathe in the nude on the rocks above the creek.
[ترجمه گوگل]مردم به صورت برهنه روی صخره های بالای نهر آفتاب می گیرند
[ترجمه ترگمان]مردم در برهنه در صخره های بالای نهر ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She can sunbathe and pretend she's in Spain.
[ترجمه گوگل]او می تواند آفتاب بگیرد و وانمود کند که در اسپانیا است
[ترجمه ترگمان]او می تواند وانمود کند که در اسپانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Meanwhile, the less energetic can sunbathe on the shores of the pretty Lansersee.
[ترجمه گوگل]در همین حال، افراد کم انرژی می توانند در سواحل زیبای Lansersee آفتاب بگیرند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، انرژی کمتری می تواند به سواحل زیبای Lansersee برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you haven't got time to sunbathe, Coppertone's Sudden Tan could be the answer.
[ترجمه گوگل]اگر زمانی برای آفتاب گرفتن ندارید، برنزه شدن ناگهانی Coppertone می تواند پاسخگو باشد
[ترجمه ترگمان]اگر وقت چندانی برای sunbathe نداشته باشید، ناگهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We swam out to a flat rock to sunbathe.
[ترجمه گوگل]برای آفتاب گرفتن به سمت یک صخره صاف شنا کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با شنا کردن به یه سنگ مسطح تا sunbathe شنا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tourists sunbathe and frolic in the ocean.
[ترجمه گوگل]گردشگران در اقیانوس آفتاب می گیرند و شادی می کنند
[ترجمه ترگمان]توریست ها در اقیانوس به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He have a habit of sunbathe for two hours a day.
[ترجمه گوگل]او عادت دارد روزی دو ساعت آفتاب بگیرد
[ترجمه ترگمان]برای دو ساعت در روز عادت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pool is surrounded by sunbathe.
[ترجمه گوگل]اطراف استخر با حمام آفتاب احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]این استخر توسط sunbathe احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why not sunbathe by the lake before the barbecue begins?
[ترجمه گوگل]چرا قبل از شروع کباب در کنار دریاچه آفتاب نگیرید؟
[ترجمه ترگمان]چرا قبل از شروع کباب بری کنار دریاچه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Caution: Do not apply it before sunbathe.
[ترجمه گوگل]احتیاط: قبل از آفتاب گرفتن از آن استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید: آن را قبل از sunbathe اعمال نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those who love to sunbathe are also welcome to do so in this fashion.
[ترجمه گوگل]کسانی که عاشق آفتاب گرفتن هستند نیز می توانند این کار را به این روش انجام دهند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که عاشق sunbathe هستند نیز باید این کار را به این روش انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Summer, before sunbathe, appear place should oil of daub embellish skin or vanishing cream.
[ترجمه گوگل]تابستان، قبل از حمام آفتاب، در جایی ظاهر شود که روغن ضخیم پوست یا کرم پاک کننده را تزئین کند
[ترجمه ترگمان]در تابستان، قبل از sunbathe، محل ظاهر شدن رنگ و یا خامه در حال محو شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمام افتاب گرفتن (فعل)
bask, sunbathe

انگلیسی به انگلیسی

• suntan, lay in the sun in order to get a tan
when people sunbathe, they sit or lie in a place where the sun shines on them, in order to get a suntan.

پیشنهاد کاربران

در افتاب خوابیدن. آفتاب گرفتن. حمام افتاب گرفتن
مثال:
I like to sunbathe in the morning when the sun is not so hot.
من دوست دارم صبح ها وقتهایی که آفتاب خیلی داغ نیست حمام آفتاب بگیرم.
sunbathe ( v ) ( sʌnbeɪ� ) =to sit or lie in the sun, especially in order to turn brown ( get a suntan ) , e. g. We spent the day sunbathing and swimming.
sunbathe
آفتاب گرفتن
sunbathe آفتاب گرفتن. حمام آفتاب گرفتن. در آفتاب خوابیدن. آفتاب خوابی کردن ( در ساحل دریا "رودخانه"پارک و. . . . )
sunbather آفتاب خواب. شخصیکه در زیر نور خورشید حمام آفتاب میگیرد.
sunbathing حمام آفتاب. آفتاب خوابی.

Take off your clothes and sit or lie in the sun

بپرس