1. the sun came out and the morning mist disappeared
آفتاب برآمد و مه بامدادی ناپدید شد.
2. the sun declines in the west
خورشید در باختر افول می کند.
3. the sun dipped into the sea
خورشید در دریا فرو رفت.
4. the sun disappeared behind clouds
خورشید پشت ابرها ناپدید شد.
5. the sun enamelled the whole scene
خورشید تمام صحنه را رنگارنگ کرده بود.
6. the sun flashed from behind a cloud
خورشید از پس ابری درخشید.
7. the sun has dulled this carpet's colors
آفتاب رنگ این فرش را کدر کرده است.
8. the sun is our source of energy
خورشید منبع انرژی ما است.
9. the sun is still up
خورشید هنوز بالا است.
10. the sun kept dispersing morning mists
خورشید مه صبحگاهی را پراکنده می کرد.
11. the sun made the ice and snow mushy
خورشید یخ و برف را نرم کرد.
12. the sun melted the snow
آفتاب برف ها را آب کرد.
13. the sun never shines at night
خورشید هرگز در شب نمی درخشد.
14. the sun peeped from behind the clouds
خورشید از پس ابرها نمایان شد.
15. the sun radiates light and heat
خورشید نور و گرما ساطع می کند.
16. the sun rose
خورشید دمید.
17. the sun sank in the west
خورشید در باختر غروب کرد.
18. the sun sets at six o'clock
خورشید ساعت شش غروب می کند.
19. the sun sheds warmth on all
خورشید بر همه گرما می بخشد.
20. the sun shines
خورشید می درخشد.
21. the sun shines hot
(شکسپیر) خورشید با گرمی می درخشد.
22. the sun shining through the leaves dappled the ground
خورشید که از لابلای برگ ها می تابید زمین را سایه روشن کرده بود.
23. the sun should be looked at only through smoked glass
فقط باید با شیشه ی دودی (یا تیره) به خورشید نگاه کرد.
24. the sun sucked up the rain
خورشید باران را درآشامید.
25. the sun thawed the snow
خورشید برف ها را آب کرد.
26. the sun transmits light and heat
خورشید نور و گرما ترارسانی می کند.
27. the sun turned the snow into slush
خورشید برف ها را آبکی کرد.
28. the sun vanished behind the clouds
خورشید پشت ابرها ناپدید شد.
29. the sun warmed the morning air
آفتاب هوای بامداد را گرم کرد.
30. the sun was beginning to sizzle the valley
خورشید داشت شروع می کرد به داغ کردن دره.
31. the sun was deliciously warm
آفتاب به طور دلپذیری گرم بود.
32. the sun was hanging in a coppery dome
خورشید در گنبدی سرخگون آویخته بود.
33. the sun was low
خورشید پایین بود.
34. the sun went down
خورشید غروب کرد.
35. the sun wheeled over the sky
خورشید در آسمان قوس زد.
36. a pale sun shining through the fog
خورشید کم نوری که از میان مه می تابد
37. has the sun originated from a primordial mass of gas?
آیا خورشید از یک توده ی گاز اولیه به وجود آمده ؟
38. the beaming sun
خورشید تابناک
39. the blazing sun
خورشید داغ و تابناک
40. the desert sun beat down on them
خورشید صحرا به شدت بر آنها می تابید.
41. the desert sun had parched and browned his skin
آفتاب صحرا پوست او را خشک و پژمرده و قهوه ای کرده بود.
42. the hot sun dried the clothes
خورشید داغ لباس ها را خشکاند.
43. the hot sun seared the flowers
آفتاب گرم گل ها را خشکاند.
44. the setting sun yellowed the shore
خورشید مغرب ساحل را زرین فام کرده بود.
45. under the sun
در این جهان،در دنیا
46. exposure to the sun had bleached her hair
تماس با آفتاب مویش را کم رنگ کرده بود.
47. once again, the sun showed
خورشید بار دیگر پدیدار شد.
48. rain and summer sun develop the crops
باران و خورشید تابستان محصولات را به عمل می آورد.
49. running in the sun made her thirsty
دوندگی در آفتاب او را تشنه کرد.
50. place in the sun
جای برجسته یا مورد علاقه،موقعیت خوب
51. an eclipse of the sun presaged death and destruction
خورشید گرفتگی از مرگ و ویرانی پیش آگاهی می داد.
52. he taught that the sun revolves around the earth
او چنین تعلیم می داد که خورشید به دور زمین می گردد.
53. in summer, when the sun roasts the desert
در تابستان هنگامی که خورشید صحرا را مثل تنور می کند
54. reza squints in the sun
رضا در آفتاب اخم می کند.
55. the disc of the sun sank into darkness
قرص خورشید در سیاهی شد
56. the disk of the sun sank in darkness . . .
قرص خورشید در سیاهی شد . . .
57. the glare of the sun
نور خیره کننده خورشید
58. the light of the sun
نور خورشید
59. the moon eclipsed the sun for one minute
ماه جلوی نور خورشید را برای یک دقیقه گرفت.
60. this room faces the sun
این اتاق رو به آفتاب است.
61. to lie in the sun
در آفتاب خوابیدن
62. to travel with the sun
در جهت حرکت خورشید سفر کردن
63. water heated by the sun
آب توسط خورشید گرم شد.
64. make hay while the sun shines
تا تنور داغ است نان را بچسبان،از فرصت استفاده کن
65. a dress discolored in the sun
پیراهنی که در اثر آفتاب رنگ رفته شده است
66. a large cloud covered the sun
ابر بزرگی خورشید را پوشانید.
67. a marsh reeking in the sun
باتلاقی که در آفتاب بخار متصاعد می کرد
68. a mirror reverberating the glaring sun
آینه ای که نور خیره کننده ی خورشید را بازتاب می کرد
69. dewdrops sparkle in the morning sun
قطرات شبنم در زیر آفتاب بامدادی می درخشد.
70. dust had blotted out the sun
غبار خورشید را از نظر پوشانده بود.