sump


معنی: چاهک، لجن و کثافت، استخر اب کثیف، چاه یا انبار فاضل اب
معانی دیگر: گنداب، فاضلاب، منجلاب، چالاب، چاه مستراح، سرگین انبار، گه انبار، (انگلیس) رجوع شود به: oil pan، مخزن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a well or pit into which fluids drain for collection and usu. removal, as by means of a pump.

(2) تعریف: a part of a machine into which oil drains, to be either recirculated or discarded.

جمله های نمونه

1. Then a submersible pump, concealed in a sump, conveys it back up to a blockwork filter filled with Canterbury spar.
[ترجمه گوگل]سپس یک پمپ شناور، که در یک چاهک پنهان شده است، آن را به یک فیلتر بلوک پر از کانتربری اسپار می رساند
[ترجمه ترگمان]سپس یک پمپ آب درون چاهی که در a پنهان شده بود، آن را به یک فیلتر blockwork پر شده از شاخه کانتربری منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Downtown businesses operated sump pumps as the subsoil water level rose.
[ترجمه گوگل]با افزایش سطح آب زیرزمینی، مشاغل مرکز شهر، پمپ‌های چاهک را راه‌اندازی کردند
[ترجمه ترگمان]کسب و کاره ای مرکز شهر پمپ sump را به عنوان سطح آب زیر خاک اجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The oil reservoir for the dry sump is mounted inside the gearbox to stop it cluttering the appearance of the bike.
[ترجمه گوگل]مخزن روغن برای مخزن خشک داخل گیربکس تعبیه شده است تا جلوی درهم ریختن ظاهر دوچرخه را بگیرد
[ترجمه ترگمان]مخزن نفت برای the خشک در جعبه دنده انتقال داده می شود تا مانع از دیدن ظاهر موتور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This region contained the fuel sump tank.
[ترجمه گوگل]این منطقه حاوی مخزن مخزن سوخت بود
[ترجمه ترگمان]این منطقه شامل تانک sump سوختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sump was the sole source of water for drinking and washing.
[ترجمه گوگل]چاله تنها منبع آب برای آشامیدن و شستشو بود
[ترجمه ترگمان]The تنها منبع آب برای نوشیدن و شستن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Connections for vertical lubricating oil drain from dry sump in bed plate.
[ترجمه گوگل]اتصالات تخلیه عمودی روغن روانکاری از حوض خشک در صفحه بستر
[ترجمه ترگمان]اتصالات مربوط به تخلیه روغن صنعتی از sump خشک در صفحه تخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To sump up and extend COX regression model with categorical variables.
[ترجمه گوگل]هدف خلاصه کردن و بسط مدل رگرسیون COX با متغیرهای طبقه بندی شده
[ترجمه ترگمان]هدف از بالا بردن و گسترش مدل رگرسیون COX با متغیرهای مطلق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The stability of sludge sump of underground continuous wall during short sump excavation was discussed.
[ترجمه گوگل]پایداری مخزن لجن دیوار پیوسته زیرزمینی در حین حفاری مخزن کوتاه مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پایداری لجن از دیواره پیوسته زیرزمینی در طول حفاری کوتاه sump مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. MINIMUM DIAMETER OF THE SUMP IS NPS
[ترجمه گوگل]حداقل قطر سامپ NPS است
[ترجمه ترگمان]MINIMUM DIAMETER of the sump جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sump level switches may be ball float, conductivity, or ultrasonic type switches.
[ترجمه گوگل]سوئیچ های سطح مخزن ممکن است سوئیچ های شناور توپ، رسانایی یا اولتراسونیک باشند
[ترجمه ترگمان]سوئیچ های دارای سطح Sump ممکن است شناور، رسانایی و یا سوئیچ های نوع فراصوتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. THE FUEL GAS COALESCER SHALL HAVE A HORIZONTAL SUMP.
[ترجمه گوگل]کولر گازی سوخت باید دارای مخزن افقی باشد
[ترجمه ترگمان]در این نوع سوخت، گاز سوختی به صورت A در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A dry - sump oil system is used in many racing engines.
[ترجمه گوگل]سیستم روغن خشک کن در بسیاری از موتورهای مسابقه ای استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سیستم نفتی خشک - sump در بسیاری از موتورهای مسابقه به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The acid waste waters are discharged into a sump or the sewerage system.
[ترجمه گوگل]پساب های اسیدی به یک چاهک یا سیستم فاضلاب تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان]آب های زائد اسیدی به یک سیستم فاضلاب یا سیستم فاضلاب تخلیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The day we switched on the generator and the sump pump, everybody was standing there waiting, watching.
[ترجمه گوگل]روزی که ژنراتور و پمپ سامپ را روشن کردیم، همه آنجا ایستاده بودند و منتظر بودند
[ترجمه ترگمان]روزی که ما ژنراتور و تلمبه sump را عوض کردیم، همه آنجا ایستاده بودند و تماشا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاهک (اسم)
sink, sump

لجن و کثافت (اسم)
sump

استخر اب کثیف (اسم)
sump

چاه یا انبار فاضلاب (اسم)
sump

تخصصی

[عمران و معماری] چاهک
[زمین شناسی] قعر چاه - چاه زیر زمینی که به سمت پایین حفر می شود. - هرجای از معدن که به صورت نقطه تجمع آب زهکشی استفاده می شود .
[معدن] مخزن آب (آبکشی)
[آب و خاک] چاهک

انگلیسی به انگلیسی

• drainage ditch, pit into which waste liquid drains; chamber into which motor fluids drain before being recirculation or disposal
the sump is the place under an engine which holds the engine oil.

پیشنهاد کاربران

( وسایل نقلیه ) سینی روغن، کارتر
حوضچه
در خودرو: کارتل یا کارتر
حوضچه، گودال، محل سرریز مایعات ( آب، روغن و . . . ) ، پیت

بپرس