1. For example, Sumo wrestlers throw salt before each match to both appease the gods and purify their spirit.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کشتی گیران سومو قبل از هر مسابقه نمک می اندازند تا هم خدایان را خشنود کنند و هم روح آنها را تصفیه کنند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، کشتی گیران Sumo قبل از هر مسابقه نمک را به خدایان می اندازند و روح آن ها را تصفیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Many sumo greats including Rikidozan, Tenyru and Choshu have turned pro.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بزرگان سومو از جمله Rikidozan، Tenyru و Choshu حرفه ای شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بزرگان سومو از جمله Rikidozan، Tenyru و Choshu طرفدار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Chiyonofuji was the Muhammed Ali of the sumo ring.
[ترجمه گوگل]چییونوفوجی محمد علی حلقه سومو بود
[ترجمه ترگمان]این همون \"Muhammed\" - ه که \"آلی\" از حلقه سومو استفاده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Meanwhile there's nothing mystical about the version of Sumo wrestling going on in the city centre.
[ترجمه گوگل]در همین حال هیچ چیز عرفانی در مورد نسخه کشتی سومو در مرکز شهر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، هیچ چیز اسرار آمیز در مورد نسخه کشتی Sumo در مرکز شهر وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Already sumo experts are calling the equally athletic and handsome Takahanada a worthy replacement.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کارشناسان سومو تاکاهانادای به همان اندازه ورزشکار و خوش تیپ را جایگزینی شایسته می نامند
[ترجمه ترگمان]از هم اکنون متخصصان سومو مردان ورزش کار و خوش تیپ را به یک جایگزین شایسته فرا می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sumo wrestling originated in Japan.
7. What do you feed a sumo wrestler?
[ترجمه گوگل]به یک کشتی گیر سومو چه غذای می دهید؟
[ترجمه ترگمان]تو به یه کشتی گیر سومو چی میدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Every sumo wrestler is large and firm - fleshed.
[ترجمه گوگل]هر کشتی گیر سومو بزرگ و محکم است
[ترجمه ترگمان]هر کشتی گیر سومو بزرگ و محکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Thai kick boxing or Japanese sumo?
[ترجمه گوگل]کیک بوکسینگ تایلندی یا سومو ژاپنی؟
[ترجمه ترگمان]مشت زنی غیر ژاپنی یا سومو ژاپنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He's sweating like a sumo wrestler running a marathon.
[ترجمه گوگل]او مانند یک کشتی گیر سومو در حال دویدن در ماراتن عرق می کند
[ترجمه ترگمان]مثل کشتی گیری که تو ماراتون شرکت کنه داره عرق می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Japanese sumo wrestlers are often used as a popular example of metabolically healthy obese.
[ترجمه گوگل]کشتی گیران سومو ژاپنی اغلب به عنوان نمونه محبوب چاق سالم از نظر متابولیک استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]کشتی گیران ژاپنی اغلب به عنوان یک نمونه محبوب از چاقی سالم استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What Do Schoolteachers and Sumo Wrestlers Have in Common?
[ترجمه گوگل]معلمان مدرسه و کشتی گیران سومو چه وجه مشترکی دارند؟
[ترجمه ترگمان]Schoolteachers و Sumo Wrestlers چه کار مشترکی دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Japanese Rotarians in sumo wrestler costumes wait backstage before performing at the International Festival Talent Night.
[ترجمه گوگل]روتاریان ژاپنی با لباس های کشتی گیر سومو قبل از اجرای برنامه در جشنواره بین المللی استعدادهای درخشان در پشت صحنه منتظر می مانند
[ترجمه ترگمان]اعضای تیم Rotarians ژاپنی در لباس های کشتی گیر سومو پس از اینکه در جشنواره بین المللی استعداد در حال اجرا هستند پشت صحنه منتظر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Along with enthusiasm, sumo commands a large measure of reverence.
[ترجمه گوگل]سومو همراه با اشتیاق، احترام زیادی را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه ترگمان]در کنار شور و شوق، سومو میزان زیادی از احترام را فرماندهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید