summer

/ˈsəmər//ˈsʌmə/

معنی: تابستان، فصل تبستان، ماشین جمع زنی، ییلاق، تابستانی، تابستان را بسر بردن، چراندن
معانی دیگر: (مجازی) سال، (دوران) شباب، شکوفایی، رونق، عنفوان، اوج، وابسته به تابستان، صیفی، ییلاقی، تابستان (را در جایی) گذراندن، ییلاق کردن، (تاق و غیره) تیر افقی، شاه تیر، تیر سقف، رجوع شود به: lintel

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the season of the year between spring and autumn, in the northern hemisphere continuing from the June solstice to the September equinox.

(2) تعریف: year.

- an old man of eighty summers
[ترجمه Pedaret] یک پیرمرد هشتاد ساله
|
[ترجمه ابوالفضل] در تابستان پیر مردی هشتاد ساله است
|
[ترجمه مبینا] یک پیرمرد در هشتاد سالگی است
|
[ترجمه گوگل] پیرمرد هشتاد تابستانی
[ترجمه ترگمان] پیرمردی هشتاد تابستان،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a period of time characterized by fulfillment, beauty, and completion before the first stage of decline.

(4) تعریف: hot, sunny weather.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to or characteristic of summer.

(2) تعریف: appropriate for summer.

- summer clothing
[ترجمه گوگل] لباس تابستانی
[ترجمه ترگمان] لباس های تابستانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: summers, summering, summered
• : تعریف: to spend the summer.

- They will summer at the beach.
[ترجمه مبینا] انها در تابستان به ساحل خواهند رقت
|
[ترجمه گوگل] آنها تابستان را در ساحل خواهند رفت
[ترجمه ترگمان] اونا تابستون کنار ساحل میمونن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to keep through the summer.

- They summered their horses on our ranch.
[ترجمه گوگل] آنها اسب های خود را در مزرعه ما تابستان کردند
[ترجمه ترگمان] اسب های خود را در مزرعه پرورش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. summer draws near
تابستان دارد نزدیک می شود.

2. summer holidays
تعطیلات تابستان

3. summer holidays are upon us
تعطیلات تابستان نزدیک است.

4. summer holidays sped by
تعطیلات تابستان به سرعت گذشت.

5. summer planting
صیفی کاری

6. summer recess
تعطیلات تابستان

7. summer session
دوره ی تابستانی

8. summer tours
گشت های تابستانی

9. all summer he cloistered himself in the library
تمام تابستان در کتابخانه معتکف شد.

10. all summer long
همه ی تابستان

11. high summer
شور تابستان

12. in summer months, junior goes to his grandfather's farm
در ماه های تابستان پسرم به مزرعه ی پدربزرگش می رود.

13. in summer the heat increases
در تابستان گرما بیشتر می شود.

14. through summer
تمام تابستان

15. a dry summer
تابستان خشک

16. a lazy summer afternoon
بعد از ظهر رخوت انگیز تابستانی

17. a sheer summer dress
پیراهن تابستانی نازک

18. a slow summer afternoon
یک بعدازظهر دیر گذر تابستانی

19. a typical summer day
یک روز تابستانی عادی

20. in our summer school we will cater for all age groups
در مدرسه ی تابستانی خود نیازهای همه ی گروه های سنی را برآورده خواهیم کرد.

21. lor tribes summer and winter in different places
ایلات لر تابستان و زمستان را در جاهای مختلف می گذرانند.

22. rain and summer sun develop the crops
باران و خورشید تابستان محصولات را به عمل می آورد.

23. he lounged the summer away
او تابستان را به بطالت گذراند.

24. naval officers in summer whites
افسران نیروی دریایی در انیفورم های سفید تابستانی

25. riverfront sites for summer cottages
زمین های مناسب برای کلبه های تابستانی در کنار رودخانه

26. the hot, rainless summer browned the grass and withered the flowers
تابستان گرم و بی باران،چمن ها را قهوه ای و گل ها را پژمرده کرد.

27. to take a summer house
یک خانه ی تابستانی اجاره کردن

28. we had that summer an unforgettable diet of classical music
در آن تابستان هر روز برنامه ی فراموش نشدنی موسیقی کلاسیک داشتیم.

29. he spent a busy summer in new york
تابستان پرمشغله ای را در نیویورک گذراند.

30. the blistering days of summer
روزهای بسیار گرم تابستان

31. the languor of hot summer afternoons
رخوت در بعد از ظهرهای گرم تابستان

32. these bushes flower throughout summer
این بته ها در سرتاسر تابستان گل می دهند.

33. he was still in the summer of his life
او هنوز در اوج زندگانی خود بود.

34. the parliament adjourned for the summer
پارلمان برای تابستان (موقتا) تعطیل شد.

35. the school is closed in summer
مدرسه در تابستان تعطیل است.

36. the sweltering heat of a summer afternoon
گرمای سوزان یک بعد از ظهر تابستان

37. this blanket is cool in summer and warm in winter
این پتو در تابستان خنک و در زمستان گرم است.

38. winter is usually cold and summer warm
زمستان معمولا سرد است و تابستان گرم.

39. freckles appeared on her face every summer
هر تابستان صورتش کک مکی می شد.

40. i leased my house for the summer
خانه ی خود را برای تابستان کرایه دادم.

41. in the early part of the summer
در اوایل تابستان

42. the nightingale is a forerunner of summer
بلبل پیک تابستان است.

43. the weather gets warm during the summer
در تابستان هوا گرم می شود.

44. one swallow does not make a summer
با یک گل بهار نمی شود

45. business here is a little slow in summer
در اینجا تابستان ها کاسبی کساد است.

46. my mother used to can tomatoes every summer
هر تابستان مادرم گوجه فرنگی در قوطی می کرد.

47. the best way to preserve meat in summer
بهترین روش نگهداری گوشت در تابستان

48. all night long, the wind mourned the end of summer
در سرتاسر شب باد از پایان تابستان می نالید.

49. it is necessary to deodorize public toiletes especially in the summer
لازم است که مستراح های عمومی بوزدایی شوند،خاصه در تابستان.

50. the custom still obtains of going to the seaside in summer
رسم رفتن به دریاکنار در تابستان هنوز پابرجا است.

مترادف ها

تابستان (اسم)
summer

فصل تبستان (اسم)
summer

ماشین جمع زنی (اسم)
adder, totalizer, summer

ییلاق (اسم)
country, summer

تابستانی (صفت)
summer, summery

تابستان را بسر بردن (فعل)
summer

چراندن (فعل)
graze, feed, summer, grass, pasture

تخصصی

[برق و الکترونیک] جمع کننده

انگلیسی به انگلیسی

• season between spring and autumn; entire year; period of hot and sunny weather
spend the summer, pass the summer
of summer, of the season between spring and autumn; suitable for summer, used during the summer
summer is the season between spring and autumn, when the weather is usually warm or hot.

پیشنهاد کاربران

تابستان
مثال: We're going to the beach this summer.
ما امسال به ساحل می رویم.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : summerize
✅️ اسم ( noun ) : summer
✅️ صفت ( adjective ) : summery
✅️ قید ( adverb ) : _
female first name
به معنی تابستان
اسم summer به معنای تابستان
معادل فارسی اسم summer تابستان است. به گرم ترین فصل سال که قبل از پاییز و بعد از بهار است، summer یا تابستان گفته می شود. مثال:
. i love these warm summer nights ( من این شب های گرم تابستانی را دوست دارم. )
...
[مشاهده متن کامل]

. it's very hot here in summer ( اینجا در تابستان بسیار گرم است. )
منبع: سایت بیاموز

Summer😆
Summe😀
Summ😁
Sum🙂
Su😐
S😕
Sc🙁
Sch☹
Scho😞
Schoo😢
School😭
به معنی فصل تابستان، تابستان💌❤
به دو معنی هست یکی تابستان و یکی شکوفایی

فصل تابستان

my friend john wants to travel by car all summer
i don't know what to do this summer
فصل تابستان
تابستان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس