sumac

/ˈsuːmæk//ˈʃuːmæk/

معنی: سماق
معانی دیگر: sumach گ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of several small trees or shrubs bearing compound feathery leaves and clusters of red or whitish berries. (See poison sumac.)

(2) تعریف: a preparation made from the leaves, bark, and other parts of the sumac and used esp. in tanning processes.

جمله های نمونه

1. the adulteration of sumac
تقلب (بد افزایی) در سماق

2. In addition to these benefits, workers at Sumac Ashpa also receive some of the highest cash wages in the region.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این مزایا، کارگران سماق آشپا برخی از بالاترین دستمزدهای نقدی در منطقه را نیز دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این مزایا، کارگران در Sumac Ashpa نیز مقداری از بالاترین دستمزدها را در منطقه دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rain - washed and windswept, sumac brightens as it nears peak season.
[ترجمه گوگل]باران - شسته و باد رفته، سماق با نزدیک شدن به فصل اوج درخشان می شود
[ترجمه ترگمان]باران شسته شده و باد، با نزدیک شدن به فصل اوج، برق می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The leaves of staghorn sumac trees gradually turn a brilliant red as cool autumn temperatures creep in.
[ترجمه گوگل]برگ‌های درختان سماق نر به تدریج به رنگ قرمز درخشان در می‌آیند که دمای هوای سرد پاییزی وارد آن می‌شود
[ترجمه ترگمان]برگ های درختان staghorn به تدریج قرمز درخشان می شوند چون دمای سرد پاییزی به داخل نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Furry ropes of poison sumac veined across the ground. Red-stemmed briars bent under the snowy weight of blackberry blossoms.
[ترجمه گوگل]طناب های پشمالوی سماق سمی روی زمین رگبار شده بود خمیده ساقه قرمز زیر وزن برفی شکوفه های شاه توت
[ترجمه ترگمان]طناب ها را از روی زمین پاک می کند بیشه ای انبوه، زیر وزن سفید شکوفه های توت سیاه خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Furry ropes of poison sumac veined across the ground.
[ترجمه گوگل]طناب های پشمالوی سماق سمی روی زمین رگبار شده بود
[ترجمه ترگمان]طناب ها را از روی زمین پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was the smell of sumac, orange and eucalyptus.
[ترجمه گوگل]بوی سماق و پرتقال و اکالیپتوس می آمد
[ترجمه ترگمان]بوی sumac، پرتقال و اوکالیپتوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The medicament prepared with single medicine sumac gallnut or sumac gallnut oil and the compound medicament prepared by using sumac gallnut and sumac gallnut oil can be made into various dosage forms.
[ترجمه گوگل]داروی تهیه شده با سماق تک دارویی یا روغن گالون سماق و داروی ترکیبی تهیه شده با استفاده از سماق و روغن سماق را می توان به اشکال مختلف دارویی تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]The تهیه شده با داروی single gallnut یا sumac gallnut oil و the compound که با استفاده از sumac gallnut و sumac gallnut تهیه شده اند را می توان در انواع مختلفی از dosage تهیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rain-washed and windswept, sumac brightens as it nears peak season. Once used as a simple dye, these leaves still color the countryside each autumn.
[ترجمه گوگل]سماقی که باران شسته و باد می‌آید، با نزدیک شدن به فصل اوج، درخشان می‌شود هنگامی که به عنوان یک رنگ ساده استفاده می شود، این برگ ها هنوز هم مناطق روستایی را در هر پاییز رنگ می کنند
[ترجمه ترگمان]باران شسته شده و باد، با نزدیک شدن به فصل اوج، برق می زند زمانی که به عنوان یک رنگ ساده استفاده می شد، این برگ ها هر پاییز هنوز به رنگ اطراف باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The correlation between the diameter of the front lateral root of Staghorn sumac and its basal diameter, crown width and height is more significant than that of the back part of the lateral root.
[ترجمه گوگل]همبستگی بین قطر ریشه جانبی جلویی سماق استغورن با قطر قاعده، عرض تاج و ارتفاع آن نسبت به قسمت پشتی ریشه جانبی معنی‌دارتر است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین قطر جانبی اولیه of sumac و قطر اساسی آن، عرض تاج و ارتفاع تاج گذاری بیشتر از قسمت پشتی ریشه جانبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the cows were all inside and Raymond and his father had shut the stable doors, we walked, stillbent, through the sumac and, once out of sight, climbed down to the road.
[ترجمه گوگل]وقتی گاوها همه داخل بودند و ریموند و پدرش درهای اصطبل را بسته بودند، ما خمیده از سماق رد شدیم و زمانی که از چشم ها دور شدیم، به سمت جاده بالا رفتیم
[ترجمه ترگمان]وقتی گاوها همه داخل و ریموند بودند و پدرش در اصطبل را بسته بود، راه افتادیم، از through عبور کردیم و به طرف جاده رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their solutions are acid and have an astringent taste. They are isolated from oak bark, sumac, myrobalan (an Asian tree), and galls.
[ترجمه گوگل]محلول های آنها اسیدی بوده و طعم قابض دارد آنها از پوست بلوط، سماق، میروبالان (درخت آسیایی) و گال جدا شده اند
[ترجمه ترگمان]محلول های آن ها اسید هستند و مزه سفت کنندگی دارند آن ها از پوست درخت بلوط، sumac، myrobalan (یک درخت آسیایی)جدا شده اند و به همین ترتیب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Before we were in sight of the Newcombes' buildings, we climbed a bank on the opposite side of the road, where there was a thick growth of sumac bordering a planted windbreak of spruce.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ساختمان‌های نیوکامبز را ببینیم، از ساحلی در طرف مقابل جاده بالا رفتیم، جایی که رویش ضخیم سماق در کنار بادگیر کاشته‌شده صنوبر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به ساختمان های Newcombes نگاه کنیم، از یک بانک در آن طرف جاده بالا رفتیم، جایی که رشد ضخیمی از sumac درخت صنوبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سماق (اسم)
porphyry, sumac, sumach

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of small trees and shrubs having feathery leaves and a small reddish fruit; dried and powdered leaves and bark of the sumac (used in tanning and dyeing)

پیشنهاد کاربران

بپرس