sultana

/sʌlˈtɑːnə//sʌlˈtɑːnə/

معنی: سلطانه، زن یا مادر یا دختر سلطان
معانی دیگر: (عربی)، ملکه، همسر سلطان، مادر یا خواهر سلطان (sultaness هم می گویند)، معشوقه ی سلطان، انگور بی دانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the mother, sister, wife, or daughter of a sultan.

(2) تعریف: the mistress of a sultan or other ruler.

(3) تعریف: a small, yellow raisin with no seeds.

جمله های نمونه

1. Sultanas are dried white seedless grapes and have a sweeter flavour than either currants or raisins.
[ترجمه گوگل]سلطاناها انگورهای سفید و بدون هسته خشک شده هستند و طعم شیرین‌تری نسبت به کشمش یا مویز دارند
[ترجمه ترگمان]sultanas از انگور سفید و flavour و طعم شیرین تر از کشمش و کشمش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In tins: tomatoes, tuna, apricots, mixed beans, plus sultanas, and a selection of rice and pasta.
[ترجمه گوگل]در قوطی ها: گوجه فرنگی، ماهی تن، زردآلو، لوبیا مخلوط، به علاوه سلطان، و مجموعه ای از برنج و پاستا
[ترجمه ترگمان]در قوطی ها: گوجه فرنگی، ماهی تن، زردآلو، لوبیا مخلوط، به اضافه sultanas و انتخاب برنج و پاستا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Meanwhile, marinate the almonds, sultanas and peel in the rum for 30 minutes.
[ترجمه گوگل]در همین حین، بادام ها، سلطان ها و پوست آن را به مدت 30 دقیقه در رام حل کنید
[ترجمه ترگمان]در ضمن، the، بادام و پوست رو تا ۳۰ دقیقه دیگه marinate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Place in a bowl with walnuts and sultanas.
[ترجمه گوگل]با گردو و سلطان در ظرفی بریزید
[ترجمه ترگمان]در یک کاسه با گردو و sultanas قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Superb apple pie with sultanas and cloves, interspersed with crusty bread sandwiches of every description.
[ترجمه گوگل]پای سیب فوق‌العاده با سلطان‌ها و میخک، با ساندویچ‌های نان خرد شده با هر توصیفی
[ترجمه ترگمان]پای سیب Superb با sultanas و میخک، که در هر توصیف sandwiches با نان خشک شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He put three slices of bread and some sultanas into a polythene bag.
[ترجمه گوگل]سه برش نان و مقداری سلطان در کیسه ای پلی اتیلن گذاشت
[ترجمه ترگمان]سه تکه نان و چند تکه نان را در یک کیف دستی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Curry Bakes - curry sauce with minced beef, sultanas, coconut and diced bananas.
[ترجمه گوگل]Curry Bakes - سس کاری با گوشت چرخ کرده، سلطان، نارگیل و موز خرد شده
[ترجمه ترگمان]کاری - sauce کاری - سس کاری با گوشت گوساله، sultanas، نارگیل و موز خرد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stir in the curry powder, almonds, sultanas, parsley, lemon juice, chutney and seasoning.
[ترجمه گوگل]پودر کاری، بادام، سلطانا، جعفری، آب لیمو، چاتنی و چاشنی را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]پودر کاری، بادام، sultanas، جعفری، juice، عصاره لیمو، chutney و چاشنی را به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sally Lunns, a light sweet teacake containing sultanas or currants, served hot and eaten with butter.
[ترجمه گوگل]سالی لونز، یک کیک چای شیرین سبک حاوی سلطان یا مویز، گرم سرو می شود و با کره میل می شود
[ترجمه ترگمان]سالی Lunns، یک light شیرین که حاوی sultanas یا کشمش بود، گرم شده و با کره غذا خورده و غذا خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even though Sultana scored the job she wanted at an international technology company, she said it would have helped if she confronted instead of panicking before her interview.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه سلطانا شغل مورد نظر خود را در یک شرکت فناوری بین‌المللی به دست آورد، اما گفت که اگر قبل از مصاحبه به جای وحشت کردن، با آن روبرو می‌شد، کمک می‌کرد
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود این که Sultana شغلی که در یک شرکت فن آوری بین المللی می خواست را به دست آورد، او گفت که اگر او قبل از مصاحبه با ترس مواجه شود این کار به او کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vineyards are cultivated for the famous yellow sultana raisins and wine.
[ترجمه گوگل]تاکستان ها برای کشمش و شراب معروف سلطانی زرد کشت می شوند
[ترجمه ترگمان]Vineyards برای the معروف yellow و شراب پرورش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bangladeshi women's rights activist Sultana Kamal says the country's domestic violence law can not make much of an impact unless attitudes also evolve.
[ترجمه گوگل]سلطانا کمال، فعال حقوق زنان بنگلادشی، می گوید که قانون خشونت خانگی این کشور نمی تواند تأثیر زیادی بگذارد مگر اینکه نگرش ها نیز تغییر کند
[ترجمه ترگمان]Sultana کمال، فعال حقوق زنان بنگلادش، می گوید که قانون خشونت خانوادگی این کشور نمی تواند تاثیر زیادی بگذارد مگر این که نگرش ها نیز تحول یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jasmin Sultana, 2 of Queens, N. Y., knows only too well what it means to choke under pressure.
[ترجمه گوگل]جاسمین سلطانا، 2 ساله از کوئینز، نیوجرسی، به خوبی می داند که خفگی تحت فشار چیست
[ترجمه ترگمان]\"Jasmin Sultana\"، ۲ تا از \"کویینز\"، \"ن\" ه ه ه ه ه فقط به خوبی می داند که زیر فشار چه معنایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sultana was wrapping up her final college year before she got the nerve to try it again.
[ترجمه گوگل]سلطانا داشت آخرین سال تحصیلی خود را تمام می کرد قبل از اینکه اعصابش را به دست آورد تا دوباره آن را امتحان کند
[ترجمه ترگمان]سال آخر سال قبل از این که بتواند دوباره سعی کند آن را امتحان کند، سال تحصیلی خود را جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سلطانه (اسم)
sultana

زن یا مادر یا دختر سلطان (اسم)
sultana

انگلیسی به انگلیسی

• wife or mistress of a sultan; female relative of a sultan (mother, daughter, or sister);(british) variety of seedless raisin
sultanas are large, white grapes that have been dried.

پیشنهاد کاربران

کشمش طلایی رنگ بی دانه که در کیک پزی و غیره استفاده می شود
کشمش

بپرس