sullenness


ترشرویی، عبوسی، کجخلقی

جمله های نمونه

1. In looking at childhood photographs, her sullenness, always seeming to be apart, looking rather sour, tense.
[ترجمه گوگل]در نگاه کردن به عکس های دوران کودکی، عبوس بودن او که همیشه از هم جدا به نظر می رسد، نسبتاً ترش و متشنج به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به عکس های دوران کودکی، sullenness، همیشه به نظر می رسید از هم جدا باشند، کمی ترش و عصبی به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The attendant, now adding a sulk to his sullenness, had shuffled off to the kitchen area.
[ترجمه گوگل]متصدی که اکنون به عبوس بودنش بدی می بخشید، به سمت آشپزخانه رفته بود
[ترجمه ترگمان]متصدی، که اکنون با ترشرویی به برادر خود اخم کرده بود، به سرعت به طرف محوطه آشپزخانه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After returning to home, he sank into sullenness for three days, willing to go nowhere.
[ترجمه گوگل]پس از بازگشت به خانه، او به مدت سه روز در کسالت فرو رفت و حاضر بود جایی برود
[ترجمه ترگمان]بعد از برگشتن به خانه، او برای سه روز به خود اخم کرد و مایل بود به هیچ جا نرود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An expression that shows sullenness or which is suggestive of any other breed is entirely foreign.
[ترجمه گوگل]عبارتی که عبوس بودن را نشان می دهد یا نشان دهنده هر نژاد دیگری است کاملاً خارجی است
[ترجمه ترگمان]حالتی که sullenness را نشان می دهد یا نشان دهنده هر گونه دیگر است کاملا بیگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is they who rebuke most impressively the sullenness, the ingratitude, the discontent with which many good gifts of God are received.
[ترجمه گوگل]این آنها هستند که به طرز چشمگیری کسالت، ناسپاسی، نارضایتی را که با آن بسیاری از هدایای خوب خداوند دریافت می شود، سرزنش می کنند
[ترجمه ترگمان]این they است که most و ناسپاسی و the را که بسیاری از نعمت های خداوند در آن ها پذیرفته شده است سرزنش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His bluster sank to sullenness under her look.
[ترجمه گوگل]هیاهوی او زیر نگاهش به حالت عبوس فرو رفت
[ترجمه ترگمان]bluster در زیر نگاه او به شدت ناراحت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Marked by anger or sullenness.
[ترجمه گوگل]با خشم یا کسالت مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]منسوب به خشم و ترشرویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After about 1990, though, the smiles have changed to a closed-mouth sullenness .
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از حدود سال 1990، لبخندها به حالت عبوس دهان بسته تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]اما بعد از حدود سال ۱۹۹۰، لبخند به حالت sullenness بسته تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He delighted to witness Hindley degrading himself past redemption; and became daily more notable for savage sullenness and ferocity.
[ترجمه گوگل]او از دیدن اینکه هیندلی خود را پس از رستگاری تحقیر می کند، خوشحال بود و هر روز به خاطر عبوس و وحشی گری وحشیانه مورد توجه قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]او از اینکه هیندلی را در مقابل رستگاری خود خوار و حقیر جلوه دهد خوشحال شد و هر روز بیشتر به خاطر بدخلقی وحشیانه و وحشی بودنش notable شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We sensibly gave him wide berth, for he was a dangerous-looking man, chewing a toothpick with the arrogant sullenness of one who is willing to commit violence.
[ترجمه گوگل]ما عاقلانه به او سکوی وسیعی دادیم، زیرا او مردی خطرناک به نظر می‌رسید و خلال دندان را با عبوس متکبرانه کسی که حاضر به ارتکاب خشونت است می‌جوید
[ترجمه ترگمان]ما عاقلانه او را کنار گذاشتیم، چون او مرد خطرناکی بود و یک خلال دندون را با دلخوری مغرور یکی از کسانی که مایل به اعمال خشونت است، می جوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We held each other's eyes, and I understood, when she leaned in and kissed me lightly, that she'd misread my sullenness.
[ترجمه گوگل]ما چشمان همدیگر را گرفتیم، و وقتی او خم شد و مرا بوسید، فهمیدم که عبوس بودن من را اشتباه خوانده است
[ترجمه ترگمان]ما چشمان یکدیگر را نگه داشتیم، و من متوجه شدم که او به داخل خم شد و با ملایمت مرا بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All we get from our teenagers, " a worried parent says, "is a moody sullenness .
[ترجمه گوگل]یکی از والدین نگران می‌گوید، تنها چیزی که از نوجوانانمان دریافت می‌کنیم، عبوس بودن است
[ترجمه ترگمان]یکی از والدین مضطرب می گوید: \" تنها چیزی که از نوجوانان خود دریافت می کنیم، یک بدخلقی مودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sulkiness, moroseness, brooding resentment; gloominess; sluggishness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sullenness
✅️ صفت ( adjective ) : sullen
✅️ قید ( adverb ) : sullenly

بپرس