suggestively

جمله های نمونه

1. Fantastic electron microscope images of objects looking very suggestively like fossilized living forms again captured the imagination of the world.
[ترجمه Papital] تصاویر فوق العاده از میکروسکوپ الکترونی از اشیا بصورت بارز مانند اشکال زنده فسیل شده دوباره تخیلات جهان را به خود جلب کرد
|
[ترجمه گوگل]تصاویر میکروسکوپ الکترونی خارق‌العاده از اجسامی که به شکل بسیار تلقین‌کننده‌ای شبیه به اشکال زنده فسیل شده هستند، دوباره تخیل جهان را تسخیر کردند
[ترجمه ترگمان]تصاویر میکروسکوپ الکترونی ساخته شده از اشیا که بسیار شبیه به موجودات زنده فسیل در نظر گرفته می شوند دوباره تصور جهان را تسخیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They seemed strangely modern, suggestively effective as a sculpture by Picasso; they lived in the now.
[ترجمه پاپیتال] آنهاخیلی عجیب مدرن بودند و مانند مجسمه پیکاسو بصورت واضح تاثیرگذار بودند، آنها هم اکنون زنده هستند
|
[ترجمه گوگل]آنها به طرز عجیبی مدرن به نظر می رسیدند و به شکلی تلقین کننده به عنوان مجسمه ای از پیکاسو موثر بودند آنها در زمان حال زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طرز عجیبی مدرن بودند، این طوری که در اثر پیکاسو موثر واقع بودند، در حال حاضر در آن زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The old man leered suggestively at the waitress.
[ترجمه گوگل]پیرمرد با تعارف به پیشخدمت خیره شد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد با شیطنت آمیزی به مستخدمه نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "See anything you like?" I asked suggestively.
[ترجمه گوگل]"هرچی دوست داری میبینی؟" تلقین آمیز پرسیدم
[ترجمه ترگمان]هر چی دوست داری می بینی؟ من این طوری پرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This suggestively shaped reflection nebula is associated with the bright star Rigel in the constellation Orion.
[ترجمه گوگل]این سحابی انعکاسی با شکل تلقین کننده با ستاره درخشان ریگل در صورت فلکی شکارچی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]این سحابی بازتابی شکل suggestively با ستاره درخشان Rigel در صورت فلکی شکارچی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ability to suggestively sell menu items, beverages and wines.
[ترجمه گوگل]امکان فروش پیشنهادی اقلام منو، نوشیدنی ها و شراب ها
[ترجمه ترگمان]توانایی برای فروش اقلام غذایی، نوشیدنی ها و نوشیدنی ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. " I asked suggestively. "Yeah, " she said. "You doing housework.
[ترجمه گوگل]گفت: "آره تو داری کارهای خانه می کنی
[ترجمه ترگمان]او گفت: \"من از suggestively پرسیدم:\" تو کاره ای خانه را انجام می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I honked at them and yelled suggestively as I do at college, which usually gets a fun flirty reaction from college girls.
[ترجمه گوگل]من به آنها بوق زدم و به شکلی که در کالج انجام می‌دهم فریاد زدم، که معمولاً با واکنش جالب دختران دانشگاهی مواجه می‌شود
[ترجمه ترگمان]به آن ها زنگ زدم و طوری که در دانشگاه مثل من چنین suggestively می کردند که معمولا از دخترهای دانشجو واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This suggestively shaped mushroom was named, with permission, for a distinguished herpetologist with an sense of humor—Robert Drewes of the California Academy of Sciences.
[ترجمه گوگل]نام این قارچ به شکل تلقین آمیز، با اجازه، به نام هرپتولوژیست برجسته با حس شوخ طبعی - رابرت دروز از آکادمی علوم کالیفرنیا - نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]این قارچ به شکل suggestively با اجازه، برای یک herpetologist برجسته با حس شوخ طبعی - رابرت Drewes از آکادمی علوم کالیفرنیا نامگذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Melissa's arched eyebrows rose into her hairline and her mouth twitched suggestively.
[ترجمه گوگل]ابروهای قوسی ملیسا تا خط رویش موهایش بالا رفت و دهانش به شکلی تحسین برانگیز تکان خورد
[ترجمه ترگمان]ابروهای درهم کشیده ملیسا به طرف صورتش دوید و دهانش طوری تکان خورد که انگار این طوری پیچ وتاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I practised sticking my chin out and narrowing my eyes suggestively in the mirror.
[ترجمه گوگل]تمرین کردم چانه ام را بیرون بیاورم و چشمانم را در آینه به شکل کنجکاوی باریک کنم
[ترجمه ترگمان]چانه ام را بیرون گذاشتم و چشمانم را در آینه باریک کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Posted message titles include "Taleban, " "Northern Alliance Atrocities, " "Salman Rushdie article, " and, suggestively, "9 Unpopular Ideas, important to read. "
[ترجمه گوگل]عناوین پیام های ارسال شده عبارتند از: "طالبان،" "جنایت های ائتلاف شمال"، "مقاله سلمان رشدی"، و به طور قابل توجهی، "9 ایده ناپسند، مهم برای خواندن "
[ترجمه ترگمان]عناوین پیام ارسال شده عبارتند از \"Taleban\"، \"اتحاد شمال Atrocities\"، \"Salman Rushdie\"، \"و، suggestively\"، \" ۹ اندیشه های unpopular، مهم برای خواندن \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was bending over to wipe up a spill on the kitchen floor when my wife walked into the room behind me. "See anything you like?" I asked suggestively.
[ترجمه گوگل]داشتم خم می‌شدم تا نشت‌های کف آشپزخانه را پاک کنم که همسرم وارد اتاق پشت سرم شد "هرچی دوست داری میبینی؟" تلقین آمیز پرسیدم
[ترجمه ترگمان]وقتی همسرم وارد اتاق شد و پشت سرم وارد اتاق شد، خم شدم تا یک چکه چکه روی زمین آشپزخانه را پاک کنم \" من از suggestively پرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A figure reclines leisurely on a bed of flowers by the seaside, leaning casually on his wrist, his head arched back and lips parted suggestively.
[ترجمه گوگل]چهره‌ای آرام روی تختی از گل‌ها در کنار دریا دراز می‌کشد، به طور معمولی به مچ دستش تکیه داده است، سرش به عقب قوس‌دار است و لب‌هایش به‌طور اشاره‌ای باز شده است
[ترجمه ترگمان]او در حالی که سرش را خم کرده بود و لب هایش را طوری دوستانه باز کرده بود که انگار این طوری از هم جدا شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a suggestive manner, evocatively; in a risque manner, indecently

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : suggest
✅️ اسم ( noun ) : suggestion / suggestiveness
✅️ صفت ( adjective ) : suggestive / suggestible
✅️ قید ( adverb ) : suggestively
If you are woman Try not to dress suggestively
اگر خانم هستی سعی کن به صورت وسوسه انگیز ( سکسی ) لباس نپوشی.
به طورِ تلقین کننده ای، به نحوی وسوسه انگیز، به طوریکه گویی پیشنهاد می داد

بپرس