suggested

جمله های نمونه

1. When he suggested going into business on their own, she put up only a token resistance.
[ترجمه گوگل]وقتی او پیشنهاد داد که خودشان وارد تجارت شوند، او فقط یک مقاومت نشان داد
[ترجمه ترگمان]وقتی پیشنهاد کرد که به کار خود ادامه دهد، فقط یک نشانه مقاومت باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was he who first suggested the idea.
[ترجمه Javad] او اولین کسی بود که این ایده را پیشنهاد داد
|
[ترجمه hosein] اولین کسی که این پیشنهاد را ارائه کرد او بود
|
[ترجمه گوگل]این او بود که اولین بار این ایده را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]او اولین کسی بود که این پیشنهاد را پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sal suggested that we should go for a swim.
[ترجمه گوگل]سال به ما پیشنهاد داد که برای شنا برویم
[ترجمه ترگمان] سل \"پیشنهاد کرد که بریم شنا\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The empty desk suggested she had already gone home.
[ترجمه گوگل]میز خالی نشان داد که او قبلاً به خانه رفته است
[ترجمه ترگمان]میز خالی پیشنهاد کرد که او قبلا به خانه رفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I suggested going in my car.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دادم سوار ماشینم بشم
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد دادم برم تو ماشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They suggested measures to overcome current difficulties.
[ترجمه گوگل]آنها اقداماتی را برای غلبه بر مشکلات فعلی پیشنهاد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تدابیری را برای غلبه بر مشکلات فعلی پیشنهاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I suggested he should adapt himself to his new conditions.
[ترجمه گوگل]به او پیشنهاد دادم که خودش را با شرایط جدیدش وفق دهد
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد کردم که او باید خود را با شرایط جدید وفق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The consultant who suggested using spamming to raise the company's profile has been fired.
[ترجمه گوگل]مشاوری که پیشنهاد استفاده از هرزنامه برای بالا بردن مشخصات شرکت را داده بود، اخراج شد
[ترجمه ترگمان]مشاور که از spamming برای بالا بردن پروفایل شرکت استفاده می کرد، اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She suggested an earlier date for the meeting.
[ترجمه گوگل]او یک تاریخ زودتر برای جلسه پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]او یک تاریخ پیش از این ملاقات را پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He suggested a link between class size and test results of seven-year-olds.
[ترجمه گوگل]او ارتباط بین اندازه کلاس و نتایج آزمون کودکان هفت ساله را پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که یک لینک بین اندازه کلاس و نتایج آزمون بچه های هفت ساله وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I merely suggested you should do it again. There's no need to get annoyed.
[ترجمه گوگل]من فقط به شما پیشنهاد دادم که دوباره این کار را انجام دهید نیازی به دلخوری نیست
[ترجمه ترگمان]من فقط پیشنهاد کردم که دوباره این کار رو بکنی لازم نیست ناراحت بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I tentatively suggested that she might be happier working somewhere else.
[ترجمه گوگل]من به طور آزمایشی پیشنهاد کردم که او ممکن است از کار کردن در جای دیگری خوشحال تر باشد
[ترجمه ترگمان]با تردید گفتم شاید بهتر باشه یه جای دیگه کار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He suggested that my car should be serviced.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد داد که ماشین من باید سرویس شود
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که ماشین من تعمیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The specialist suggested that children should not eat too much sugar.
[ترجمه گوگل]این متخصص توصیه کرد که کودکان نباید قند زیادی مصرف کنند
[ترجمه ترگمان]متخصص گفت که کودکان نباید بیش از حد قند بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If suggested improvements are not carried out, we have the right to suspend the insurance cover.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم انجام اصلاحات پیشنهادی، حق تعلیق پوشش بیمه ای را داریم
[ترجمه ترگمان]اگر بهبودهای پیشنهادی انجام نشوند، ما حق تعلیق پوشش بیمه را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• recommended as suitable, recommended, referred to as fit for acceptance; intimated

پیشنهاد کاربران

I suggest that you use translator okay
پیشنهادی ( از نظر گرامری نقش صفت را ایفا می کند )
غیر مستقیم
دیده شدن
مثل :
The face is not defined and the arms and legs, if there at all, are barely suggested.
به صورت قابل توجهی فقدان هویت کامل با بقیه اعضای بدن وجود دارد. صورت مشخص نیست و دستها و پاها، در صورت وجود، به سختی به آنها اشاره می شوند.
اظهار داشتن

پیشنهاد _پیشنهاد دادن
پیشنهاد شده - پیشنهاد وی - اشاره کردن
یاداوری
پیشنهادی، پیشنهادشده، مطروحه، طرح شده، مطرح شده، ارائه شده، نشان داده شده
عقیده داشتن
تداعی کرد. . . به یاد اوردن
پیشنهاد کردن - اشاره کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس