1. No one was caught by his sugary words.
[ترجمه گوگل]هیچ کس گرفتار حرف های شیرین او نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس با کلمات شیرین او دستگیر نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It's that sugary smile of his that I can't bear - it makes me want to puke!
[ترجمه گوگل]این لبخند شیرین اوست که من نمی توانم آن را تحمل کنم - این باعث می شود که بغض کنم!
[ترجمه ترگمان]این لبخند شیرین او است که نمی توانم تحمل کنم - این باعث می شود دلم بخواهد بالا بیاورم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sugary canned drinks rot your teeth.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی های قندی کنسرو شده دندان های شما را خراب می کند
[ترجمه ترگمان] sugary، drinks های تو رو فاسد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She said goodbye in a sickeningly sugary tone.
[ترجمه گوگل]با لحنی تلخ خداحافظی کرد
[ترجمه ترگمان]او با لحن sugary و sickeningly خداحافظی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But a steady diet of soft, sugary foods will only make matters worse.
[ترجمه گوگل]اما یک رژیم غذایی ثابت از غذاهای نرم و شیرین فقط اوضاع را بدتر می کند
[ترجمه ترگمان]اما یک رژیم غذایی ثابت از غذاهای شیرین و شیرین فقط باعث بدتر شدن اوضاع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As for sugary desserts, avoid syrupy puddings, mousses, gateaux and most pastries.
[ترجمه گوگل]در مورد دسرهای شیرین، از پودینگ های شربتی، موس، گتو و بیشتر شیرینی ها اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]همانند دسرهای شیرین، از puddings، mousses، gateaux و بسیاری شیرینی خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hot winds, and the sugary savor of the air! . . . The squalling north wind beats against my windows.
[ترجمه گوگل]بادهای داغ و طعم شیرین هوا! باد شدید شمال به پنجره هایم می زند
[ترجمه ترگمان]باده ای داغ و مزه شیرین هوا! صدای زوزه باد شمالی در برابر پنجره های من می وزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For most people, the sugary snacks simply add calories, while making you want to eat more.
[ترجمه گوگل]برای اکثر مردم، میان وعده های شیرین به سادگی کالری اضافه می کنند، در حالی که شما را به خوردن بیشتر میل می کنند
[ترجمه ترگمان]برای اغلب افراد، وعده های غذایی به سادگی کالری بیشتری اضافه می کنند، در حالی که باعث می شود بیشتر بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Eating a lot of sugary food would relieve this, if only temporarily.
[ترجمه گوگل]خوردن مقدار زیادی غذای شیرین این مشکل را تسکین می دهد، اگر فقط به طور موقت
[ترجمه ترگمان]خوردن بسیاری از غذاهای شیرین اگر به طور موقت این کار را انجام دهد، این کار را تسکین خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Numerous studies have shown that sugary foods increase risk for cavities.
[ترجمه گوگل]مطالعات متعدد نشان داده است که غذاهای شیرین خطر پوسیدگی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]مطالعات متعددی نشان داده اند که غذاهای sugary ریسک حفره ها را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A coolbox containing cold packs and energy-restoring, sugary drinks is also useful.
[ترجمه گوگل]یک خنکباکس حاوی بستههای سرد و نوشیدنیهای شیرین و انرژیبخش نیز مفید است
[ترجمه ترگمان]coolbox حاوی بسته های سرد و بازیابی انرژی، نوشیدنی های قندی نیز مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rinse the pineapple and cherries to remove sugary coating and pat dry on kitchen paper.
[ترجمه گوگل]آناناس و آلبالوها را آبکشی کنید تا لایه شکری آن گرفته شود و روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه ترگمان]برای از بین بردن پوشش sugary آناناس و گیلاس بر روی کاغذ آشپزخانه، آناناس و گیلاس را باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Eat fewer sugary foods like cakes, sweets and biscuits.
[ترجمه گوگل]از غذاهای شیرین مانند کیک، شیرینی و بیسکویت کمتر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]غذاهای شیرین کمتری مثل کیک، شیرینی و بیسکوییت بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Eat fruit between meals, and try to avoid sugary snacks.
[ترجمه گوگل]بین وعده های غذایی میوه بخورید و سعی کنید از میان وعده های شیرین پرهیز کنید
[ترجمه ترگمان]بین وعده های غذایی میوه بخورید و سعی کنید از وعده های sugary اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید