sugared

/ˈʃʊɡərd//ˈʃʊɡəd/

شیرین کرده، شیرینی زده، قندی، شکری، شکر پاشیده

جمله های نمونه

1. He hates to sugar others nor be sugared.
[ترجمه گوگل]بدش می آید که دیگران را شکر کند و یا شکر کند
[ترجمه ترگمان]او از شکر خوردن دیگران بدش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She creamed and sugared her coffee.
[ترجمه گوگل]قهوه اش را خامه زد و شکر کرد
[ترجمه ترگمان]به او یک فنجان قهوه تعارف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They sugared trees to catch moths.
[ترجمه گوگل]آنها برای صید پروانه درختان را شکر می کردند
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن پروانه درختان sugared
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He sat down and sugared and stirred his coffee.
[ترجمه گوگل]نشست و شکر زد و قهوه اش را هم زد
[ترجمه ترگمان]به گوشه ای نشست و قهوه تعارف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is this tea sugared?
[ترجمه گوگل]آیا این چای شکر دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این چای می فرمایید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reaching the uninitiated with the sugared pill of commercialism is valid enough.
[ترجمه گوگل]رسیدن به افراد ناآشنا با قرص شیرین تجاری گرایی به اندازه کافی معتبر است
[ترجمه ترگمان]رسیدن به غریبه ها با the sugared به اندازه کافی معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The toast, buttered and sugared and sprinkled with cinnamon, was cut into large triangles and laid out on platters.
[ترجمه گوگل]نان تست را که کره و شکر زده و دارچین پاشیده شده بود، به صورت مثلث های بزرگ برش داده و روی بشقاب ها گذاشتند
[ترجمه ترگمان]نان برشته شده بود و مربای تمشک با دارچین خورده بودند و به مثلث های بزرگی تقسیم شده بودند و در ظرف های شام چیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then his voice was sugared.
[ترجمه گوگل]بعد صدایش شیرین شد
[ترجمه ترگمان]بعد به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Remove this rubbish, old pieces of sugared cotton-wool and other remains of uneaten food.
[ترجمه گوگل]این زباله ها، تکه های قدیمی پشم پنبه شکر شده و باقی مانده های غذای نخورده را بردارید
[ترجمه ترگمان]این زباله ها و تکه های قدیم of - پشم و دیگر بقایای غذای uneaten را حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I took out another sugared doughnut and began devouring it.
[ترجمه گوگل]یک دونات شکری دیگر بیرون آوردم و شروع کردم به خوردن آن
[ترجمه ترگمان]کمی شیرینی درست کردم و شروع به بلعیدن آن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sugared spindles and wings of grass Are etched on great goblets.
[ترجمه گوگل]دوک های شکری و بال های علف روی جام های بزرگ حک شده اند
[ترجمه ترگمان]دوک های عسلی و بال های چمنی روی جام ها حکاکی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sugared spaghetti with glazed meatballs and honeydew spinach.
[ترجمه گوگل]اسپاگتی شکری با کوفته های لعاب دار و اسفناج عسلی
[ترجمه ترگمان]اسپاگتی با ماکارونی با ماکارونی و اسفناج و اسفناج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They breakfasted on sugared porridge, boiled eggs, bread and butter, and a pot of tea.
[ترجمه گوگل]آنها صبحانه را با فرنی شکر، تخم مرغ آب پز، نان و کره و یک قابلمه چای صرف کردند
[ترجمه ترگمان]نان قندی، تخم مرغ، نان و کره و یک قوری چای خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sugared vinegar is refined from the sugarcane addp and pine.
[ترجمه گوگل]سرکه شکر شده از افزودنی نیشکر و کاج تصفیه می شود
[ترجمه ترگمان]سرکه sugared از نیشکر و چوب کاج پاک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sweetened or coated with sugar; made more appealing
if you describe what people say and how they say it as sugared, you mean that it is pleasant and attractive, but not always to be trusted.

پیشنهاد کاربران

بپرس