sugar daddy

/ˈʃʊɡərˈdædi//ˈʃʊɡəˈdædi/

(امریکا - عامیانه) مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a wealthy older man who lavishes money and expensive gifts on a usu. attractive young woman in return for companionship and intimacy.

جمله های نمونه

1. Actor John Goodman played Melanie Griffith's sugar daddy in the film.
[ترجمه گوگل]جان گودمن بازیگر نقش بابای قند ملانی گریفیث در این فیلم بود
[ترجمه ترگمان]بازیگر جان گودمن نقش ملانی گریفیث را در فیلم بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When you tell him that he's a sugar daddy, he gets very angry. He says she isn't interested in his money, only in him.
[ترجمه گوگل]وقتی به او می گویید بابای قندی است، خیلی عصبانی می شود او می گوید که او به پول او علاقه ندارد، فقط به او علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]وقتی بهش میگی که اون یک بابا sugar، اون خیلی عصبانی میشه می گوید که به پولش علاقه ای ندارد، فقط در او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The point is that Sun's kind of sugar daddy is neither uncommon, illegal or even fattening.
[ترجمه گوگل]نکته این است که نوع شکر بابای سان غیر معمول، غیرقانونی و حتی چاق کننده نیست
[ترجمه ترگمان]نکته این است که نوع \"پدر شکر\" نه غیر معمول، غیر قانونی و یا حتی fattening است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She always had a sugar daddy.
[ترجمه گوگل]او همیشه یک بابا قند داشت
[ترجمه ترگمان] اون همیشه یه بابایی شیرین داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A bill comes in and along comes sugar daddy with a loan, you can t resist it.
[ترجمه گوگل]اسکناس می آید و بابا شکر با وام می آید، شما نمی توانید در برابر آن مقاومت کنید
[ترجمه ترگمان]یک بیل به داخل می اید و با یک وام پدر شکر می اید، تو نمی توانی در مقابلش مقاومت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't go near him. He is a sugar daddy.
[ترجمه گوگل]نزدیکش نرو او یک بابا قند است
[ترجمه ترگمان]نزدیکش نرو اون یه پدر شکر - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You need a sugar daddy, I'm the mack. And if you need a dollar, holla, 'cause I got a whole stack.
[ترجمه گوگل]تو به یک بابا شکر نیاز داری، من مرد هستم و اگر به یک دلار نیاز دارید، هولا، چون من یک پشته کامل دارم
[ترجمه ترگمان]تو به یک پدر قند احتیاج داری، من ماک هستم و اگه یه دلار پول نیاز داشته باشی، هر وقت که یه بسته کامل داشته باشی چون من یه عالمه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Betty Morgan got a fur coat from her sugar daddy.
[ترجمه گوگل]بتی مورگان یک کت خز از بابا شکرش گرفت
[ترجمه ترگمان]بتی مور گن یه کت خز از طرف پدرش داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Wilson is sort of a sugar daddy to the whole team.
[ترجمه گوگل]آقای ویلسون برای کل تیم به نوعی بابا شکر است
[ترجمه ترگمان]آقای \"ویلسون\" یه جورایی به کل تیم کمک میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Better be careful. He's a sort of sugar daddy.
[ترجمه گوگل]بهتره مواظب باش او یک جور بابا قند است
[ترجمه ترگمان] بهتره مراقب باشی اون یه جور of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cynthia is looking for a sugar daddy to take care of her.
[ترجمه گوگل]سینتیا به دنبال یک بابا شکر می گردد تا از او مراقبت کند
[ترجمه ترگمان]سینتیا دنبال یه بابایی هست که ازش مراقبت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fact, I will do a horse for a sugar daddy!
[ترجمه گوگل]در واقع من برای بابای قندی اسب می کنم!
[ترجمه ترگمان]در واقع من یه اسب برای یه پدر شکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I just want a rich husband to be my sugar daddy!
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم یک شوهر پولدار بابای قند من باشد!
[ترجمه ترگمان]! من فقط یه شوهر ثروتمند میخوام که بابای شیرین من باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because of the age difference, Rosemary's older companion had the reputation of being a sugar daddy.
[ترجمه گوگل]به دلیل تفاوت سنی، همراه بزرگ رزماری شهرت داشت که یک بابای قندی است
[ترجمه ترگمان]به خاطر تفاوت سن رز ماری، رفیق قدیمی رز ماری شهرت داشت که پدر sugar است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rich and older man who gives gifts and money to the younger woman he is wooing (informal)
a sugar daddy is a man who gives money and presents to a woman younger than himself, usually in return for her company, affection, and often sexual intercourse; an old-fashioned, informal expression.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
She’s dating a sugar daddy who spoils her with expensive gifts.
In a discussion about relationships, a person might ask, “Would you ever consider being a sugar daddy?”
A friend might joke, “I need to find myself a sugar daddy to fund my shopping addiction!”
پیرفاسقِ پولدار
پیردلداده پولدار
بابا عسلی
پدر شکری
شیرینبابا.
پیرمرد پولدار ، که بیشتر دخترهای جوان به افراد پیر خیلی پولدار می گویند
شوگر ددی
به پیرمرد های پولداری میگویند که با دختر های جوان تری رابطه برقرار میکنند و درعوضش دختر هرچه از شوگر ددی خود بخواهد ، شوگر ددیش برایش فراهم می کند
مانند پول ماشین جواهر لباس های مارک و . . .
مایده به شان
شوهر پیر پولدار ( در واقع وقتی برای پول با یه مرد سن بالا ازدواج میکنی )

بپرس