suffragist

/ˈsəfrəˌdʒɪst//ˈsəfrəˌdʒɪst/

هوادار اعطای حق رای (به ویژه به بانوان)، هواخواه دادن حق رای یا حق انتخاب به نسوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: suffragism (n.)
• : تعریف: someone who advocates extending suffrage, esp. to women.

- Not all suffragists were female; some men were also in favor of extending votes to women.
[ترجمه گوگل] همه رای دهندگان زن نبودند برخی از مردان نیز موافق تعمیم رأی به زنان بودند
[ترجمه ترگمان] همه suffragists زن نبودند؛ برخی نیز به نفع گسترش رای به زنان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. In 1918 the suffragists won the franchise for UK women over the age of 2
[ترجمه گوگل]در سال 1918، حق رای‌ها برای زنان بریتانیایی بالای 2 سال موفق به کسب امتیاز شدند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۱۸ the حق امتیاز برای زنان انگلستان را در ۲ سالگی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Suffragist groups existed all over the country and under many different names but their aim was the same: to achieve the right to vote for women through constitutional, peaceful means.
[ترجمه گوگل]گروه‌های حق رأی در سراسر کشور و تحت نام‌های مختلف وجود داشتند، اما هدف آنها یکی بود: دستیابی به حق رأی برای زنان از طریق قانون اساسی و روش‌های مسالمت‌آمیز
[ترجمه ترگمان]گروه های Suffragist در سراسر کشور و تحت نام های مختلف وجود داشتند اما هدف آن ها یک سان بود: رسیدن به حق رای برای زنان از طریق قانون اساسی و مسالمت آمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 184 the suffragist movement under the leadership of Thomas Dorr developed into an armed rebellion, which eventually forced the state government to adopt universal suffrage.
[ترجمه گوگل]در سال 184 جنبش حق رای به رهبری توماس دور به شورش مسلحانه تبدیل شد که در نهایت دولت ایالتی را مجبور به اتخاذ حق رای همگانی کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴، جنبش suffragist تحت رهبری توماس Dorr به یک شورش مسلحانه تبدیل شد که سرانجام دولت ایالتی را مجبور کرد که حق رای همگانی را اتخاذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Margaret Mitchell was also a notable suffragist.
[ترجمه گوگل]مارگارت میچل نیز یک حق رأی برجسته بود
[ترجمه ترگمان]مارگارت میشل نیز بازیگر ماهری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most of scholars have studied the event from political-historical or constitutional-historical perspectives and considered the suffragist movement as a middle-class reform activity.
[ترجمه گوگل]اکثر محققین این رویداد را از منظر سیاسی-تاریخی یا مشروطه-تاریخی بررسی کرده اند و جنبش حق رای را یک فعالیت اصلاحی طبقه متوسط ​​می دانند
[ترجمه ترگمان]اکثر محققان این رویداد را از دیدگاه های سیاسی - تاریخی یا تاریخی - تاریخی مطالعه کرده و جنبش suffragist را به عنوان یک فعالیت اصلاح طبقه متوسط در نظر گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who is in favor giving everyone the right to vote (especially women)

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person advocating for the right to vote, especially for women; an advocate for suffrage 📜
🔍 مترادف: Advocate
✅ مثال: The suffragist fought tirelessly for women's right to vote.
مثال؛
"The suffragist movement fought tirelessly for women's right to vote, organizing rallies and protests across the country. "
"Susan B. Anthony, a prominent American suffragist, played a crucial role in securing the passage of the 19th Amendment, which granted women the right to vote. "
...
[مشاهده متن کامل]

"Emmeline Pankhurst, a British suffragist, led the Women's Social and Political Union ( WSPU ) and advocated for militant tactics to achieve women's suffrage. "

suffragist ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: حق رأی خواه
تعریف: کسی که برای به دست آوردن حق رأی برابر، به ویژه برای زنان، کوشش می کند

بپرس