1. Many of the victims died of suffocation.
[ترجمه گوگل]بسیاری از قربانیان بر اثر خفگی جان خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قربانیان در اثر خفگی مردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قربانیان در اثر خفگی مردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The suffocation of social pressure, the idea of self-worth as defined by men, it all rings true.
[ترجمه گوگل]خفقان فشار اجتماعی، ایده خودارزشمندی که توسط مردان تعریف شده است، همه اینها حقیقت دارد
[ترجمه ترگمان]خفگی فشار اجتماعی، ایده ارزش خود به اندازه تعریف توسط مردان، همه چیز درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خفگی فشار اجتماعی، ایده ارزش خود به اندازه تعریف توسط مردان، همه چیز درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Even if they survive those patients undergoing suffocation are suffering unacceptable and repeated abuse.
[ترجمه گوگل]حتی اگر آنها زنده بمانند، بیمارانی که تحت خفگی قرار می گیرند، از آزار غیرقابل قبول و مکرر رنج می برند
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آن ها زنده بمانند، بیمارانی که دچار خفگی می شوند، دچار آزار و اذیت غیرقابل قبول و مکرر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آن ها زنده بمانند، بیمارانی که دچار خفگی می شوند، دچار آزار و اذیت غیرقابل قبول و مکرر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Dry, teasing, hacking cough with a sense of suffocation.
[ترجمه گوگل]سرفه خشک، اذیت کننده، هک کننده همراه با احساس خفگی
[ترجمه ترگمان]خشکی، سربه سر گذاشتن، سرفه های خشک با احساس خفقان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خشکی، سربه سر گذاشتن، سرفه های خشک با احساس خفقان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some of our patients with suffocation or hypoxaemia induced by epilepsy might have died without a definite diagnosis and appropriate management.
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران ما با خفگی یا هیپوکسمی ناشی از صرع ممکن است بدون تشخیص قطعی و مدیریت مناسب فوت کرده باشند
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران مبتلا به صرع یا hypoxaemia ناشی از صرع ممکن است بدون تشخیص قطعی و مدیریت مناسب جان خود را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران مبتلا به صرع یا hypoxaemia ناشی از صرع ممکن است بدون تشخیص قطعی و مدیریت مناسب جان خود را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Away from this earthly noisy and stressful suffocation.
[ترجمه گوگل]به دور از این خفقان پر سر و صدا و استرس زا زمینی
[ترجمه ترگمان]دور از این خفگی دنیوی و پر استرس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دور از این خفگی دنیوی و پر استرس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Fantastic creatures embracing suffocation and morbid, a lot of crosses.
[ترجمه گوگل]موجودات خارق العاده ای که خفگی را در آغوش می گیرند و بیمارگونه، تعداد زیادی صلیب
[ترجمه ترگمان]موجودات شگفت انگیز، خفه و بیمارگونه و کلی صلیب ها را در آغوش گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موجودات شگفت انگیز، خفه و بیمارگونه و کلی صلیب ها را در آغوش گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Compared with other options, such as suffocation, perhaps it was.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با گزینه های دیگر، مانند خفگی، شاید اینطور بود
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با سایر موارد، مانند خفگی، شاید هم چنین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با سایر موارد، مانند خفگی، شاید هم چنین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Even I also feel that the feeling of suffocation!
[ترجمه گوگل]حتی من هم احساس می کنم که احساس خفگی!
[ترجمه ترگمان]حتی من هم احساس خفگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی من هم احساس خفگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He voluble to the point of suffocation, then quiet as the Jordan.
[ترجمه گوگل]او تا حد خفگی روان شد، سپس مانند اردن ساکت شد
[ترجمه ترگمان]او با ادای احترام به نقطه خفگی، سپس به آرامی جردن را مخاطب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با ادای احترام به نقطه خفگی، سپس به آرامی جردن را مخاطب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "The inmates may die through suffocation, and they may be aware because the thiopental is insufficient, " Zimmers says.
[ترجمه گوگل]زیمرز می گوید: «زندانیان ممکن است در اثر خفگی بمیرند، و ممکن است آگاه باشند زیرا تیوپنتال کافی نیست
[ترجمه ترگمان]Zimmers می گوید: \" ممکن است زندانیان از میان خفگی می میرند و ممکن است آگاه باشند چرا که the کافی نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Zimmers می گوید: \" ممکن است زندانیان از میان خفگی می میرند و ممکن است آگاه باشند چرا که the کافی نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They may wake from sleep with great fear, agitation and anxiety and a sense of suffocation like in Lachesis.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است با ترس، آشفتگی و اضطراب شدید و احساس خفگی مانند لاچسیس از خواب بیدار شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است با ترس، اضطراب و اضطراب و احساس خفگی مانند لاشی سیز، از خواب بیدار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است با ترس، اضطراب و اضطراب و احساس خفگی مانند لاشی سیز، از خواب بیدار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She was subsequently confined to the vapor bath of her home to die of suffocation.
[ترجمه گوگل]او متعاقباً در حمام بخار خانهاش محبوس شد تا از خفگی بمیرد
[ترجمه ترگمان]سپس او را به حمام بخار خانه اش محدود کردند تا از خفگی بمیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس او را به حمام بخار خانه اش محدود کردند تا از خفگی بمیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید