suffix

/ˈsəfɪks//ˈsʌfɪks/

معنی: پسوند، پسوندی، پساوند، پساوند ساختن، پسوند نصب کردن
معانی دیگر: پساوند (مثلا -ness در goodness)، پس افزود، دنباله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in grammar, an affix that is added to the end of a word, such as "-ed" in "wanted" or "-ment" in "entertainment".
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: suffixes, suffixing, suffixed
مشتقات: suffixal (adj.), suffixion (n.)
(1) تعریف: in grammar, to add (an affix) to the end of a word.

(2) تعریف: to attach to the end of something.
مشابه: tag

جمله های نمونه

1. inflectional suffix
پسوند صرفی

2. the suffix "zadeh" in the name "ahmadzadeh" is a patronymic
پسوند ((زاده)) در واژه ی ((احمد زاده)) نمایشگر نسب پدری است.

3. a diminutive suffix
پسوند تصغیری

4. an adjectival suffix
پسوند صفت ساز

5. an adverbial suffix
پسوند قیدساز

6. "-ate" is a verbal suffix
"ate-" یک پسوند فعلی است.

7. The details about the data suffix the text.
[ترجمه گوگل]جزئیات مربوط به داده ها پسوند متن است
[ترجمه ترگمان]جزییات مربوط به پسوند داده متن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These ships were all numbered with the suffix LBK.
[ترجمه گوگل]این کشتی ها همگی با پسوند LBK شماره گذاری شده بودند
[ترجمه ترگمان]این کشتی ها همگی با پسوند LBK شماره بندی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The suffix '-ness' added to the end of the word 'sweet' forms the word 'sweetness', changing an adjective into a noun.
[ترجمه گوگل]پسوند «-ness» که به انتهای کلمه «شیرین» اضافه می‌شود، کلمه «شیرینی» را تشکیل می‌دهد و یک صفت را به اسم تبدیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]پسوند - ness به انتهای کلمه شیرینی اضافه می شود، شیرینی کلمه، و صفت را به یک اسم تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The word is usefully, with the suffix -ly in a different colour.
[ترجمه گوگل]این کلمه مفید است، با پسوند -ly با رنگ متفاوت
[ترجمه ترگمان]کلمه مفید است، با پسوند - ly در یک رنگ متفاوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Elsewhere, the suffix -tun indicates in the place name the former existence of a farm or hamlet.
[ترجمه گوگل]در جای دیگر پسوند -tun در نام مکان نشان دهنده وجود سابق مزرعه یا آبادی است
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، پسوند - چل در محل زندگی سابق یک مزرعه یا دهکده را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These include code reduction functions, prefix and suffix operations, scatter operations and data sorting.
[ترجمه گوگل]اینها شامل توابع کاهش کد، عملیات پیشوند و پسوند، عملیات پراکندگی و مرتب‌سازی داده‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]این ها شامل توابع کاهش کد، پیشوند و پسوند، عملیات پراکنده و مرتب سازی داده ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore, this article applies suffix tree algorithm to the meta search engines, and designs a meta search engine systems with a clustering algorithm.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این مقاله الگوریتم درخت پسوند را برای موتورهای جستجوی متا اعمال می‌کند و یک سیستم موتور جستجوی متا را با الگوریتم خوشه‌بندی طراحی می‌کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این مقاله از الگوریتم درختی پسوند برای متا موتورهای جستجوی متا استفاده می کند و یک موتور جستجوی متا را با یک الگوریتم خوشه بندی طراحی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A "1" suffix indicates no grid current flows, while a "2" suffix indicates grid current flows for some part of the cycle.
[ترجمه گوگل]پسوند "1" نشان می دهد که جریان شبکه جریان ندارد، در حالی که پسوند "2" جریان شبکه را برای بخشی از چرخه نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک پسوند \"۱\" جریان جریان شبکه را نشان می دهد، در حالی که یک پسوند \"۲\" نشان دهنده جریان های جریان شبکه برای بخشی از چرخه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The suffix - er is added to verbs to form nouns.
[ترجمه گوگل]پسوند - er برای تشکیل اسم به افعال اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]پسوند - er برای تشکیل اسم ها به افعال اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The numerical suffix appended to the class designation indicates whether or not grid current flows in any appreciable portion of the cycle.
[ترجمه گوگل]پسوند عددی اضافه شده به نام کلاس نشان می دهد که آیا جریان شبکه در هر بخش قابل توجهی از چرخه جریان دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]پسوند عددی appended به the کلاس نشان می دهد که آیا جریان جریان در هر بخش قابل توجهی از چرخه جریان دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پسوند (اسم)
postfix, suffix

پسوندی (اسم)
postfix, suffix

پساوند (اسم)
rhyme, suffix

پساوند ساختن (فعل)
suffix

پسوند نصب کردن (فعل)
suffix

تخصصی

[ریاضیات] اندیس، پسوند
[پلیمر] پسوند

انگلیسی به انگلیسی

• affix added on to the end of a word (grammar)
add an affix to the end of a word so as to alter its meaning (grammar)
a suffix is a letter or group of letters added to the end of a word in order to make a new word with different grammar or with a different meaning. for example, the suffix `-ist' can be added to `sex' to form the word `sexist'.

پیشنهاد کاربران

پسوند هایی که در آخر کلمات و فعل ها میچسبن مانند ness در آخر darkness
suffix ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: پسوند
تعریف: نوعی وند که پس از ستاک یا ریشه یا پایه قرار گیرد
SUFFIX : پسوند
PREFIXE : پیشوند
CONJUGATION : صرف
SYNTAX : نحو
پسوند
مثال:collect ion
=collection

بپرس