داشتن تجربه بد از چیزی ( مثل نوعی بیماری )
مبتلا شدن
رنج کشیدن
مبتلا شدن
رنج کشیدن
مشکل دارد از نظر. . . .
به غیر از بحث بیماری ها که از این فعل عبارتی استفاده می شود و معادل آشنای - رنج بردن از - برایش بهترین معادل است، در مورد غیر جانداران، - مشکل دارد از نظر. . . . . - معادل بی دغدغه ای است،
... [مشاهده متن کامل]
این جمله را از صفحه 365 گرامریست افسانه ای انگلیسی، Betty S. . Azar نقل می کنم:
The city suffers from air pollution. Does it from water pollution؟
شهر از نظر آلودگی هوا مشکل دارد. از نظر آب چطور؟
به غیر از بحث بیماری ها که از این فعل عبارتی استفاده می شود و معادل آشنای - رنج بردن از - برایش بهترین معادل است، در مورد غیر جانداران، - مشکل دارد از نظر. . . . . - معادل بی دغدغه ای است،
... [مشاهده متن کامل]
این جمله را از صفحه 365 گرامریست افسانه ای انگلیسی، Betty S. . Azar نقل می کنم:
شهر از نظر آلودگی هوا مشکل دارد. از نظر آب چطور؟
رتج بردن از. . .
تحمل کرون
مبتلاشدن
رنج کشیدن از. . .
دچار شدن، متحمل شدن