suet

/ˈsuːɪt//ˈsuːɪt/

معنی: پیه
معانی دیگر: پیه (به ویژه پیه اطراف قلوه ی گاو و گوسفند)، چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: suety (adj.)
• : تعریف: hard fat from the kidneys or loins of cattle, sheep, or the like, used in cooking and in making tallow.

جمله های نمونه

1. Stir in the suet, herbs and enough cold water to make a soft dough.
[ترجمه گوگل]سوت، سبزی و آب سرد را به اندازه کافی مخلوط کنید تا خمیر نرمی به دست آید
[ترجمه ترگمان]در زمینه روغن، گیاهان و آب سرد کافی بریزید تا خمیر نرم ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stir the flour, suet, cinnamon and baking powder together then mix in the liquid to bind.
[ترجمه گوگل]آرد، ماست، دارچین و بکینگ پودر را با هم مخلوط کرده و در مایع مخلوط کنید تا ببندد
[ترجمه ترگمان]آرد، روغن، دارچین، دارچین و پودر را به هم بزنید و بعد با هم مخلوط کنید تا آن ها را با هم ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suet, I believe, is cow fat.
[ترجمه گوگل]سوئت، به اعتقاد من، چربی گاو است
[ترجمه ترگمان] suet \"، فکر کنم گاو چاقه باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Process the suet, apples, mixed peel and grated rind in a food processor.
[ترجمه گوگل]سوت، سیب، پوست مخلوط و پوست رنده شده را در غذاساز پردازش کنید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند را به طور کامل انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Suet Usually made from animal fat, vegetable versions are available.
[ترجمه گوگل]سوئت معمولاً از چربی حیوانی ساخته می شود و نسخه های گیاهی آن موجود است
[ترجمه ترگمان]suet معمولا از چربی حیوانی گرفته می شوند و نسخه های گیاهی در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tung Suet plays Bach's minuet at home.
[ترجمه گوگل]تونگ سوئت مینوت باخ را در خانه می نوازد
[ترجمه ترگمان](Tung suet)در خانه با باخ بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A gentleman without living is like pudding without suet.
[ترجمه گوگل]یک جنتلمن بدون زندگی مانند پودینگ بدون سوت است
[ترجمه ترگمان]یک مرد بدون زندگی بدون چربی مانند پودینگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The suet puddings and the red pillar - boxes have entered into your soul.
[ترجمه گوگل]پودینگ های سوت و جعبه های ستون قرمز وارد روح شما شده اند
[ترجمه ترگمان]این puddings و آن ستون فقرات قرمز است که وارد روح شما شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Suet - yee fulfils her agreement by substituting herself for Lok - shan's ex - wife .
[ترجمه گوگل]سوئت با جایگزین کردن همسر سابق لوک شان به توافق خود عمل می کند
[ترجمه ترگمان]یی - یی با جایگزین کردن خودش با جایگزین کردن خودش به عنوان همسر سابق Lok، موافقت او را به من اعلام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Suet is fat found around the kidneys of cattle, used to make a kind of soft pastry filled with steak and kidney or as a dessert with something sweet like golden syrup .
[ترجمه گوگل]سوئت چربی موجود در اطراف کلیه های گاو است که برای تهیه نوعی شیرینی نرم پر از استیک و کلیه یا به عنوان دسر با چیزی شیرین مانند شربت طلایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]suet چربی دور کلیه ها پیدا می شود، یک شیرینی نرم را با استیک و کلیه و یا یک دسر با یک چیز شیرین با یک چیز شیرین با یک چیز شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other examples are: the fat of meats, bone-marrow, suet (the best found around the loin and kidneys of the beef creature), cocoanut butter, butterine, and oleomargarine.
[ترجمه گوگل]نمونه های دیگر عبارتند از: چربی گوشت، مغز استخوان، سوت (بهترین موجود در اطراف کمر و کلیه موجودات گوشتی)، کره نارگیل، کره، و اولئومارگارین
[ترجمه ترگمان]مثال های دیگر عبارتند از: چربی گوشت، مغز استخوان، suet (بهترین یافته در اطراف ران و کلیه ها، گوشت گاو)، کره نارگیل، butterine و oleomargarine
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cut down on all fats, particularly those from animal sources especially lard, suet, double cream and full-fat cheeses.
[ترجمه گوگل]مصرف تمام چربی‌ها، به‌ویژه آنهایی که از منابع حیوانی تهیه می‌شوند، به‌خصوص گوشت خوک، ماست، خامه دوبل و پنیرهای پرچرب را کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]بریدن روی تمام چربی ها، به ویژه آن هایی که از منابع حیوانی استفاده می کنند به ویژه چربی خوک، پیه، کرم مضاعف و پنیر پر از چربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Derma:Beef casing stuffed with a seasoned mixture of matzo meal or flour, onion, and suet, prepared by boiling, then roasting.
[ترجمه گوگل]درما: پوسته گوشت گاو پر شده با مخلوط چاشنی آرد ماتزو، پیاز و سوت که با جوشاندن و سپس تفت دادن آماده می شود
[ترجمه ترگمان]Derma: گوشت گوساله با مخلوط فصلی از آرد ذرت و آرد، پیاز و پیه است که با جوش تهیه می شود و بعد کباب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We minimize the use of saturated fats found in foods such as butter, ghee, suet, lard, coconut oil and dairy products.
[ترجمه گوگل]ما استفاده از چربی های اشباع شده موجود در غذاهایی مانند کره، قیچی، سوت، گوشت خوک، روغن نارگیل و محصولات لبنی را به حداقل می رسانیم
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از چربی های اشباع شده را در غذاهایی مثل کره، روغن، پیه، چربی، روغن نارگیل و محصولات لبنی به حداقل می رسانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیه (اسم)
adipose, fat, suet

انگلیسی به انگلیسی

• hard crumbly fat found in the kidneys or loins of cattle and other animals (used in cooking and making tallow)
suet is hard animal fat that is used in cooking.

پیشنهاد کاربران

پیه ، چربی سفتی که در شکم حیوانات وجود دارد
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است. )
Synonyms: fat, lard, blubber

بپرس