suddenness


ناکهانی، بیخبری، تندی، فوریت

جمله های نمونه

1. The suddenness of this move surprised many observers.
[ترجمه گوگل]ناگهانی این حرکت بسیاری از ناظران را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]ناگهانی بودن این حرکت بسیاری از ناظران را شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The enemy seemed stunned by the suddenness of the attack.
[ترجمه گوگل]دشمن از حمله ناگهانی مات و مبهوت به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]دشمن از حمله ناگهانی حمله مبهوت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was the suddenness of his illness that came as such a shock.
[ترجمه گوگل]این بیماری ناگهانی او بود که چنین شوکه کرد
[ترجمه ترگمان]ناگهانی بودن بیماری او ناگهانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fire here becomes a metaphor for the suddenness of the event.
[ترجمه گوگل]آتش در اینجا به استعاره ای از ناگهانی واقعه تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا آتش برای ناگهانی بودن این رویداد به یک استعاره تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her thoughts crystallised with the suddenness of a bolt of lightning.
[ترجمه گوگل]افکارش با ناگهانی رعد و برق متبلور شدند
[ترجمه ترگمان]افکارش با ناگهانی بودن ناگهانی آذرخش فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The suddenness of the pits crisis evoked a popular reaction, and the miners' voice is being heard.
[ترجمه گوگل]ناگهانی بحران چاله ها واکنش مردمی را برانگیخت و صدای معدنچیان به گوش می رسد
[ترجمه ترگمان]ناگهانی بودن بحران آب، یک واکنش عمومی را برانگیخت و صدای معدنچیان شنیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The haze of myth is dissipated, with extraordinary suddenness, from the origins of the world and of life.
[ترجمه گوگل]مه اسطوره با ناگهانی خارق العاده از سرچشمه جهان و زندگی پراکنده می شود
[ترجمه ترگمان]مه افسانه، با ناگهانی بودن فوق العاده، از مبدا جهان و زندگی، از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Combined with the suddenness of his fall, this left no scope for ambitious regional leaders to emerge.
[ترجمه گوگل]همراه با سقوط ناگهانی او، این هیچ فرصتی برای ظهور رهبران بلندپرواز منطقه ای باقی نگذاشت
[ترجمه ترگمان]همراه با ناگهانی بودن سقوط او، این موضوع هیچ حوزه ای برای رهبران منطقه ای بلند پروازانه ای باقی نگذاشت که پدیدار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The suddenness and ferocity of the downpour had caught all three of them by surprise.
[ترجمه گوگل]ناگهانی و وحشیانه باران هر سه آنها را غافلگیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]ناگهانی و درنده خویی این رگبار، هر سه آن ها را غافلگیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The suddenness of the death in a disaster like this complicates the mourning process.
[ترجمه گوگل]مرگ ناگهانی در فاجعه ای مانند این روند عزاداری را پیچیده می کند
[ترجمه ترگمان]ناگهانی بودن مرگ در یک فاجعه، مثل این، فرآیند سوگواری را پیچیده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Actually, The day have lots of suddenness, but we can't grasp every suddenness.
[ترجمه گوگل]در واقع، روزها ناگهانی های زیادی دارند، اما ما نمی توانیم هر ناگهانی را درک کنیم
[ترجمه ترگمان]در واقع، امروز، روز کلی غیر منتظره است، اما ما نمی توانیم همه suddenness را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Soviet decision came with stunning suddenness.
[ترجمه گوگل]تصمیم اتحاد جماهیر شوروی با یک ناگهانی خیره کننده صادر شد
[ترجمه ترگمان]تصمیم اتحاد جماهیر شوروی با سرعتی ناگهانی شگفت انگیز صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Congenital abnormity, leucocythemia and death of suddenness threaten the life of child below 5 years old severely, it must be prevented and cured.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری مادرزادی، لکوسیتمی و مرگ ناگهانی زندگی کودک زیر 5 سال را به شدت تهدید می کند، باید از آن پیشگیری و درمان شود
[ترجمه ترگمان]abnormity مادرزادی، leucocythemia و مرگ ناگهانی خطر مرگ کودک زیر ۵ سال را به شدت تهدید می کند، باید پیش گیری شود و درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You said knowing me was suddenness, but I think it's our destination!
[ترجمه گوگل]گفتی شناختن من ناگهانی بود، اما فکر کنم مقصد ماست!
[ترجمه ترگمان]تو گفتی که من غیر عادی هستم، اما فکر می کنم مقصد ما همین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unexpectedness; abruptness

پیشنهاد کاربران

بپرس