ساک تَستیک
🔸 معادل فارسی: افتضاحِ محشر / فاجعه ی تمام عیار / بدِ درخشان / ضدحالِ باشکوه
در زبان محاوره ای: یه افتضاح خفن، بدیِ بی نظیر، فاجعه ی باکلاس، گندِ مجلسی
🔸 تعریف ها:
1. ( طنزآمیز – ترکیبی از "بد بودن" و "عالی بودن" در معنای منفی ) : برای توصیف چیزی که هم خیلی بد بوده و هم به نوعی آن قدر بد بوده که قابل توجه شده
... [مشاهده متن کامل]
مثال: That party was sucktastic—bad music, no food, and awkward vibes. اون مهمونی یه افتضاح محشر بود—موزیک بد، غذا نبود، فضا هم ناجور بود.
2. ( بیان اغراق آمیز – تحقیر همراه با شوخی ) : برای ابراز نارضایتی شدید به صورت طنزآمیز
مثال: My Monday was absolutely sucktastic. دوشنبه م یه فاجعه ی تمام عیار بود.
🔸 مترادف ها: awful – terrible – sucky – disastrous – cringeworthy – suckfest
🔸 معادل فارسی: افتضاحِ محشر / فاجعه ی تمام عیار / بدِ درخشان / ضدحالِ باشکوه
در زبان محاوره ای: یه افتضاح خفن، بدیِ بی نظیر، فاجعه ی باکلاس، گندِ مجلسی
🔸 تعریف ها:
1. ( طنزآمیز – ترکیبی از "بد بودن" و "عالی بودن" در معنای منفی ) : برای توصیف چیزی که هم خیلی بد بوده و هم به نوعی آن قدر بد بوده که قابل توجه شده
... [مشاهده متن کامل]
مثال: That party was sucktastic—bad music, no food, and awkward vibes. اون مهمونی یه افتضاح محشر بود—موزیک بد، غذا نبود، فضا هم ناجور بود.
2. ( بیان اغراق آمیز – تحقیر همراه با شوخی ) : برای ابراز نارضایتی شدید به صورت طنزآمیز
مثال: My Monday was absolutely sucktastic. دوشنبه م یه فاجعه ی تمام عیار بود.
🔸 مترادف ها: awful – terrible – sucky – disastrous – cringeworthy – suckfest