فعل گذرا ( transitive verb )حالات: suckles, suckling, suckled
• (1)تعریف: to put to the breast and allow to suck; breastfeed. • مشابه: nurse
• (2)تعریف: to provide care and nourishment for; raise.
• (3)تعریف: to suck in; be nourished by.
- The baby suckled his mother's milk.
[ترجمه گوگل] بچه شیر مادرش را می خورد [ترجمه ترگمان] نوزاد شیر مادر را شیر می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to take milk from the breast; nurse. • مشابه: nurse
جمله های نمونه
1. It's time to suckle my baby.
[ترجمه گوگل]وقت شیر دادن بچه ام است [ترجمه ترگمان]وقتشه که بچه ام رو بزرگ کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The puppies went back to their mother to suckle.
[ترجمه هادی] توله سک ها پیش مادرشان برگشتند تا شیر بخورند
|
[ترجمه گوگل]توله ها برای شیر خوردن نزد مادرشان رفتند [ترجمه ترگمان]توله سگ به نزد مادرشان بازگشت تا خود را بزرگ کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The young of some mammals continue to suckle for years.
[ترجمه گوگل]بچه های برخی از پستانداران سال ها به شیر خوردن ادامه می دهند [ترجمه ترگمان]جوانان برخی از پستانداران به for خود ادامه می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. All she is fit for is to suckle a baby, that ancestor woman, that white ghost.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که او شایسته آن است شیر دادن یک نوزاد، آن زن اجدادی، آن روح سفید است [ترجمه ترگمان]تنها چیزی که او برای کودک عرضه می کند این است که یک بچه را بزرگ کند، آن جد زن، آن روح سفید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pups suckle for three to four weeks before gradually learning to go their own way.
[ترجمه گوگل]توله ها به مدت سه تا چهار هفته شیر می دهند قبل از اینکه به تدریج یاد بگیرند که راه خود را طی کنند [ترجمه ترگمان]pups به مدت سه تا چهار هفته قبل از اینکه به تدریج راه خود را ترک کنند، به آن ها شیر می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Not only does the white flocculus in honey suckle drinks level down their own qualities but bring about the pecuniary losses for enterprises.
[ترجمه گوگل]لخته های سفید موجود در نوشیدنی های عسلی نه تنها کیفیت خود را کاهش می دهد، بلکه زیان های مالی را برای شرکت ها به همراه دارد [ترجمه ترگمان]نه تنها the سفید پوست شیر، کیفیت خود را کاهش می دهند بلکه زیان مالی برای شرکت ها را به همراه می آورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Let them suckle -- and do enjoy it, ladies.
[ترجمه گوگل]بگذارید شیر بخورند - و از آن لذت ببرید، خانم ها [ترجمه ترگمان]آن ها را شیر می دهند و از آن لذت ببرید، خانم ها [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. To feed at the breast; suckle .
[ترجمه گوگل]برای تغذیه از سینه؛ شیر دادن [ترجمه ترگمان]شیر دادن به پستان، شیر دادن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Since the platypus lacks nipples, the pups suckle milk from the mother's abdominal skin.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پلاتیپوس فاقد نوک سینه است، نوزادان شیر را از پوست شکم مادر می مکند [ترجمه ترگمان]از آنجا که the فاقد نوک پستان است، the از پوست شکم مادر شیر می خورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The teacher allegedly admitted forcing the children to suckle her breasts but could not give reasons why she had done so.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که معلم اعتراف کرده است که بچه ها را مجبور کرده است که سینه های او را شیر دهند، اما نمی تواند دلیلی برای این کار بیاورد [ترجمه ترگمان]گفته می شود که معلم به زور بچه ها را مجبور کرده است که به سینه های او شیر دهند، اما نتوانستند دلیل این کار را ذکر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mother rabbit told him that he was old enough to eat other food, but not keep pestering her to suckle.
[ترجمه گوگل]خرگوش مادر به او گفت که به اندازه کافی بزرگ شده است که می تواند غذای دیگری بخورد، اما او را برای شیر خوردن اذیت نمی کند [ترجمه ترگمان]مادر خرگوش به او گفت که به اندازه کافی بزرگ است که غذای دیگری بخورد، اما مدام او را اذیت نمی کند که خودش را بزرگ کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Twelfth-century romances make it plain that for a noblewoman to suckle her own child implied a quite exceptional degree of love.
[ترجمه گوگل]عاشقانه های قرن دوازدهمی این را روشن می کند که برای یک زن نجیب شیر دادن فرزند خود مستلزم درجه ای کاملا استثنایی از عشق است [ترجمه ترگمان]رمان های قرن دوازدهم این مساله را آشکار می سازند که برای a به کودک خود، به طور ضمنی یک درجه بسیار استثنایی از عشق را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. During most of the sixteenth century, condemnation of women who employed a wet-nurse to suckle their babies was minimal.
[ترجمه گوگل]در بیشتر قرن شانزدهم، محکومیت زنانی که از پرستار خیس برای شیر دادن نوزادان خود استفاده می کردند بسیار کم بود [ترجمه ترگمان]در بیشتر قرن شانزدهم، محکوم کردن زنانی که یک پرستار برای شیر دادن به نوزادان خود استخدام کرده بودند، بسیار کم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And you may like to know that we have not neglected the infant's biological need to suckle.
[ترجمه گوگل]و شاید دوست داشته باشید بدانید که ما از نیاز بیولوژیکی شیرخوار به شیر خوردن غافل نشده ایم [ترجمه ترگمان]و ممکن است دوست داشته باشید که بدانید که ما از نیاز بیولوژیکی نوزاد چشم پوشی نکرده ایم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• nourish with milk from the breast or udder, nurse; drink milk from the breast or udder, breastfeed when a mother suckles her baby or when a baby suckles, the mother feeds it by letting it suck milk from her breasts.
پیشنهاد کاربران
feed ( a baby or young animal ) from the breast or teat شیر دادن از راه پستان ( انسان یا حیوان )