🔹 معادل فارسی : گول زدن برای انجام کاری / خر کردن برای مشارکت / فریب دادن برای ورود به موقعیت خاص
🔹 مثال ها:
He suckered me into buying that useless software. منو گول زد که اون نرم افزار بی فایده رو بخرم.
... [مشاهده متن کامل]
They suckered her into joining the team, even though she didn’t want to. اون رو خر کردن که عضو تیم بشه، با اینکه خودش نمی خواست.
I can't believe I got suckered into doing all the work for free. باورم نمی شه گول خوردم و همه ی کار رو مجانی انجام دادم.
🔹 مترادف ها: trick – con – dupe – deceive – swindle – bamboozle – rope in
🔹 مثال ها:
He suckered me into buying that useless software. منو گول زد که اون نرم افزار بی فایده رو بخرم.
... [مشاهده متن کامل]
They suckered her into joining the team, even though she didn’t want to. اون رو خر کردن که عضو تیم بشه، با اینکه خودش نمی خواست.
I can't believe I got suckered into doing all the work for free. باورم نمی شه گول خوردم و همه ی کار رو مجانی انجام دادم.
🔹 مترادف ها: trick – con – dupe – deceive – swindle – bamboozle – rope in