Suck up از نظر فعل جنسی یک معنی دارد: مکیدن
و از نظر غیر جنسی و کنایه، یک معنی دیگر میدهد: مکیدن وُ خوردنِ مُخِ فردِ موردِ نظر برای جلب نظر وُ رای او. در فارسی، معمولا از عبارتهای: با شیرین زبونی مُخِشو تو فورغون گذاشتن، با شیرین زبونی خامِش کردن استفاده میشود.
... [مشاهده متن کامل]
اما برای کوتاهی کلام و رسایی منظور از : چاپلوسی کردنِ/مجیزگویی کردنِ ( کسی ) استفاده میشود.
در اینجا از مثالهای خوب آقای حسین کتابدار که در تاریخ
١٤٠٣/١٠/٢٩ در توضیح مدخل suck up قید کرده اند ( برای سپاس از تلاش ایشان در ارایه دانش خود به دیگران ) استفاده میکنم.
He was always sucking up to the boss to get a promotion
او همیشه برای گرفتن ترفیع، مجیزگوی رییس بود.
She didn't appreciate his constant sucking up and preferred honesty
اون خانم از چاپلوسی های مداوم اون مردخوشش نمی آمد و صداقت را ترجیح می داد.
The students were accused of sucking up to the teacher for better grades
دانش آموزان متهم شدند که برای گرفتن نمره بهتر، از معلم خود چاپلوسی می کنند.
و از نظر غیر جنسی و کنایه، یک معنی دیگر میدهد: مکیدن وُ خوردنِ مُخِ فردِ موردِ نظر برای جلب نظر وُ رای او. در فارسی، معمولا از عبارتهای: با شیرین زبونی مُخِشو تو فورغون گذاشتن، با شیرین زبونی خامِش کردن استفاده میشود.
... [مشاهده متن کامل]
اما برای کوتاهی کلام و رسایی منظور از : چاپلوسی کردنِ/مجیزگویی کردنِ ( کسی ) استفاده میشود.
در اینجا از مثالهای خوب آقای حسین کتابدار که در تاریخ
١٤٠٣/١٠/٢٩ در توضیح مدخل suck up قید کرده اند ( برای سپاس از تلاش ایشان در ارایه دانش خود به دیگران ) استفاده میکنم.
او همیشه برای گرفتن ترفیع، مجیزگوی رییس بود.
اون خانم از چاپلوسی های مداوم اون مردخوشش نمی آمد و صداقت را ترجیح می داد.
دانش آموزان متهم شدند که برای گرفتن نمره بهتر، از معلم خود چاپلوسی می کنند.
چاپلوسی/کاسه لیسی/خایه مالی کسی را کردن
◀️ پادشاهی که در شرف مرگ بود به نوکرش که داشت همچنان چاپلوسی میکرد گفت :
You don't have to suck up to me anymore : دیگه لازم نیست خایه مالی منو بکنی
... [مشاهده متن کامل]
informal disapproving
🔴 to try to make someone in authority approve of you by doing and saying things that will please them
◀️ Why do you think he offered to take all that work home?" "Oh, he's just sucking up to the boss
🔴 to try to win the approval and good opinion of someone in authority
◀️ She’s always sucking up to the boss, telling him how wonderful he is
◀️ پادشاهی که در شرف مرگ بود به نوکرش که داشت همچنان چاپلوسی میکرد گفت :
You don't have to suck up to me anymore : دیگه لازم نیست خایه مالی منو بکنی
... [مشاهده متن کامل]
◀️ Why do you think he offered to take all that work home?" "Oh, he's just sucking up to the boss
◀️ She’s always sucking up to the boss, telling him how wonderful he is