تحمل کردن ( چیزی ناخوشایند یا سخت ) بدون شکایت، دندان روی جگر گذاشتن، کنار آمدن با وضعیت بد - فعل عبارتی ( Phrasal Verb ) / اصطلاح ( Idiom )
Life is tough sometimes you just have to suck it up
... [مشاهده متن کامل]
( معمولاً به صورت دستوری ) شکایت نکن و تحمل کن، سخت باش، بپذیرش - فعل عبارتی ( Phrasal Verb ) / اصطلاح ( Idiom )
Stop complaining and just suck it up
... [مشاهده متن کامل]
( معمولاً به صورت دستوری ) شکایت نکن و تحمل کن، سخت باش، بپذیرش - فعل عبارتی ( Phrasal Verb ) / اصطلاح ( Idiom )
غر نزدن
خفه شو . تقریبا میشه گفت همون shut up هستش
بسوز و بساز، تحمل کن.
کنار آمدن
غر نزن
دندان روی جگر گذاشتن
قبولش کن! با آن کنار بیا! ( پذیرش شرایط سخت )
بسوز و بساز
خفه خون بگیر
در اصطلاح یعنی خفه شو، تحمل کن
غُر نزن
سختی ها رو بیخیال شدن و ادامه دادن. تلاش کردن بدون تسلیم شدن
چیزیو تحمل کردن
تحمل کردن
کاری را انجام دادن
دست به کار شدن
دست به کار شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)