1. succulent peaches
هلوهای آبدار
2. the succulent leaves of a cactus
برگ های شیره دار کاکتوس
3. a cactus is a succulent
کاکتوس گیاه شیره دار است.
4. Cook pieces of succulent chicken with ample garlic and a little sherry.
[ترجمه گوگل]تکه های مرغ ساکولنت را با سیر فراوان و کمی شری بپزید
[ترجمه ترگمان]تکه های آبدار یک مرغ آبدار با سیر فراوان و کمی لیموناد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These are wonderfully succulent peaches.
[ترجمه گوگل]اینها هلوهای آبدار فوق العاده ای هستند
[ترجمه ترگمان]این ها هلو پوست کنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It can be anything from a rich and succulent casserole to a stir fry recipe with a subtle hint of the Orient.
[ترجمه گوگل]این می تواند هر چیزی باشد، از یک کاسرول غنی و آبدار گرفته تا دستور پخت سرخ شده با اشاره ای ظریف از مشرق زمین
[ترجمه ترگمان]این می تواند چیزی از آب غنی و آبدار باشد که دستور پخت را با یک اشاره ظریف از شرق فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Two rows of pegs decorated her succulent crack, making it appear she had a wooden hedgehog between her legs.
[ترجمه گوگل]دو ردیف گیره شکاف آبدار او را تزئین کرده بودند و به نظر می رسید که او یک جوجه تیغی چوبی بین پاهایش دارد
[ترجمه ترگمان]دو ردیف دیوار آن را با succulent و succulent تزیین کرده بود و ظاهرا جوجه تیغی را در میان پاهایش قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For that we can thank a succulent script, meaty characterisations and four central performances that will leave you begging for more.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل میتوانیم از یک فیلمنامه شاداب، شخصیتپردازیهای گوشتی و چهار اجرای مرکزی تشکر کنیم که شما را برای بیشتر التماس میکند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه ما می توانیم از یک فیلمنامه succulent، characterisations گوشتی و چهار عملکرد اصلی که شما را برای بیشتر گدایی می کنند، تشکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is famous for its succulent melons suffused with fragrance and sweetness.
[ترجمه گوگل]این خربزه به خاطر خربزه های آبدارش که مملو از عطر و شیرینی است معروف است
[ترجمه ترگمان]این گیاه به خاطر melons succulent که با عطر و شیرینی پر شده معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The lettuce, succulent and green.
11. Bake for half an hour - the top should be crisp, and the underneath moist and succulent.
[ترجمه گوگل]نیم ساعت بپزید - رویه باید ترد و زیر آن مرطوب و آبدار باشد
[ترجمه ترگمان]برای نیم ساعت در فر قرار دهید - بالا باید ترد باشد و در زیر آبدار و آبدار قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They thought she had got fat, a good advert, on the succulent nosh.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کردند که او چاق شده است، یک تبلیغ خوب، در نوش آبدار
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که او چاق است، یک تبلیغ خوب، برای خوردن شیرینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The snake makes it wriggle so that the apparently disembodied filament appears to be some kind of succulent worm.
[ترجمه گوگل]مار باعث میشود بچرخد به طوری که رشته ظاهراً بیجسم نوعی کرم آبدار به نظر میرسد
[ترجمه ترگمان]مار به این شکل پیچ وتاب می خورد و به نظر می رسد که رشته بدون شی نوعی کرم آبدار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Forest Goblins even eat certain species of spiders which they regard as especially succulent and superior to any other kind of flesh.
[ترجمه گوگل]گابلینهای جنگلی حتی گونههای خاصی از عنکبوتها را میخورند که آنها را بهویژه آبدار و برتر از هر نوع گوشت دیگری میدانند
[ترجمه ترگمان]اجنه در جنگل حتی برخی از عنکبوت ها را که به خصوص succulent و برتر از هر نوع دیگر گوشت هستند می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید