1. Its clever succinctness lets you code in five minutes the report generators, network probes, text filters, and process monitors that demand day-long efforts with other languages.
[ترجمه گوگل]موجز بودن هوشمندانه آن به شما این امکان را می دهد که در پنج دقیقه تولید کننده های گزارش، کاوشگرهای شبکه، فیلترهای متن و مانیتورهای پردازش را کدنویسی کنید که نیازمند تلاش های یک روزه با زبان های دیگر است
[ترجمه ترگمان]succinctness هوشمندانه آن به شما این امکان را می دهد که در عرض پنج دقیقه، ژنراتورهای گزارش، probes شبکه، فیلتر متن، و نظارت بر فرآیند را به مدت طولانی با زبان های دیگر اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]succinctness هوشمندانه آن به شما این امکان را می دهد که در عرض پنج دقیقه، ژنراتورهای گزارش، probes شبکه، فیلتر متن، و نظارت بر فرآیند را به مدت طولانی با زبان های دیگر اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The empirical succinctness of scientific theories is one of the rational indices of scientific progress.
[ترجمه گوگل]موجز بودن تجربی نظریه های علمی یکی از شاخص های عقلانی پیشرفت علمی است
[ترجمه ترگمان]بررسی تجربی نظریه های علمی یکی از شاخص های منطقی پیشرفت علمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بررسی تجربی نظریه های علمی یکی از شاخص های منطقی پیشرفت علمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It honors the eloquence, force of argument and succinctness with which the writer presents his or her views.
[ترجمه گوگل]فصاحت، قدرت استدلال و موجز بودن که نویسنده نظرات خود را با آن ارائه می دهد ارج می نهد
[ترجمه ترگمان]این رشته، فصاحت، نیروی استدلال و succinctness را که نویسنده نظریات خود را ارایه می دهد، به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رشته، فصاحت، نیروی استدلال و succinctness را که نویسنده نظریات خود را ارایه می دهد، به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Terseness or succinctness of style or expression.
[ترجمه گوگل]کوتاهی یا موجز بودن سبک یا بیان
[ترجمه ترگمان]terseness یا succinctness سبک و یا حالت چهره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]terseness یا succinctness سبک و یا حالت چهره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In product design, the beauty of succinctness goes along with the social trends of today, and is also the idealized style sought by designers.
[ترجمه گوگل]در طراحی محصول، زیبایی موجز با روندهای اجتماعی امروزی همراه است و همچنین سبک ایده آلی است که طراحان به دنبال آن هستند
[ترجمه ترگمان]در طراحی محصول، زیبایی of با گرایش ها اجتماعی امروزی همراه می شود و سبک ایده آلی است که طراحان به دنبال آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طراحی محصول، زیبایی of با گرایش ها اجتماعی امروزی همراه می شود و سبک ایده آلی است که طراحان به دنبال آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The power of Yu's designs is the succinctness with which they communicate his ideas.
[ترجمه گوگل]قدرت طرح های یو مختصری است که با آن ایده های او را منتقل می کنند
[ترجمه ترگمان]قدرت طرح یو the است که با آن عقاید خود را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قدرت طرح یو the است که با آن عقاید خود را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His works of prose known for succinctness and deliberation were considered the apotheosis by the students and had a wide influence.
[ترجمه گوگل]آثار نثر او که به موجز بودن و تأمّل معروف بود، از نظر دانشآموزان بهعنوان ابهامآمیز شناخته میشد و تأثیر گستردهای داشت
[ترجمه ترگمان]آثار نثر وی که به succinctness و deliberation مشهور بود، مورد ستایش دانشجویان قرار گرفت و نفوذ گسترده ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آثار نثر وی که به succinctness و deliberation مشهور بود، مورد ستایش دانشجویان قرار گرفت و نفوذ گسترده ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This diagnostic method, characterized by succinctness and clear consecution, has a favorable prospect of being put into application.
[ترجمه گوگل]این روش تشخیصی که با موجز بودن و پی درپی واضح مشخص می شود، چشم انداز مطلوبی برای به کارگیری دارد
[ترجمه ترگمان]این روش تشخیصی، که توسط succinctness و consecution مشخص می شود، چشم انداز مطلوبی برای قرار دادن در کاربرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روش تشخیصی، که توسط succinctness و consecution مشخص می شود، چشم انداز مطلوبی برای قرار دادن در کاربرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. On the premise of achieving the intention of the safe testing, people now are searching for new means with celerity, high efficiency and succinctness.
[ترجمه گوگل]با فرض دستیابی به هدف آزمایش ایمن، مردم اکنون به دنبال ابزارهای جدید با دقت، کارایی بالا و موجز هستند
[ترجمه ترگمان]با فرض دستیابی به هدف آزمایش ایمن، افراد در حال حاضر به دنبال ابزار جدید با سرعت، کارایی بالا و succinctness می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با فرض دستیابی به هدف آزمایش ایمن، افراد در حال حاضر به دنبال ابزار جدید با سرعت، کارایی بالا و succinctness می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To improve the quality of translating political neologisms, there are three principles, which are accuracy, succinctness and readability, put forward.
[ترجمه گوگل]برای ارتقای کیفیت ترجمه نئولوژیسم های سیاسی سه اصل دقت، موجز بودن و خوانایی مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]برای بهبود کیفیت ترجمه neologisms های سیاسی، سه اصل وجود دارد که دقت، قابلیت خواندن و قابل خواندن بودن را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای بهبود کیفیت ترجمه neologisms های سیاسی، سه اصل وجود دارد که دقت، قابلیت خواندن و قابل خواندن بودن را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The model of concert force provides a method of dimensional evaluation for the empirical succinctness.
[ترجمه گوگل]مدل نیروی کنسرت روشی برای ارزیابی ابعادی برای موجز بودن تجربی ارائه میکند
[ترجمه ترگمان]مدل نیروی اجرای کنسرت یک روش ارزیابی بعدی برای the تجربی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدل نیروی اجرای کنسرت یک روش ارزیابی بعدی برای the تجربی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, most of these studies are based on the observation of literature works and the findings may not be applicable to sci-tech texts featuring accuracy and succinctness.
[ترجمه گوگل]با این حال، بیشتر این مطالعات مبتنی بر مشاهده آثار ادبی است و یافتهها ممکن است برای متون علمی-فناوری دارای دقت و موجز قابل استفاده نباشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از این مطالعات بر مبنای مشاهدات آثار ادبیات هستند و یافته ها ممکن است برای متون علمی - فن آوری که دارای دقت و succinctness هستند، قابل اجرا نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از این مطالعات بر مبنای مشاهدات آثار ادبیات هستند و یافته ها ممکن است برای متون علمی - فن آوری که دارای دقت و succinctness هستند، قابل اجرا نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But we've seen little discussion on the relation between verb tenses and succinctness.
[ترجمه گوگل]اما ما بحث کمی در مورد رابطه بین زمان فعل و موجز دیده ایم
[ترجمه ترگمان]اما بحث کوچکی در رابطه بین فعل و انفعال فعل و succinctness مشاهده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما بحث کوچکی در رابطه بین فعل و انفعال فعل و succinctness مشاهده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The training of body language should stress three requirements from the aspects of teaching practice: harmony and appropriateness, ease and grace, and succinctness.
[ترجمه گوگل]آموزش زبان بدن باید بر سه الزام از جنبه های تمرینی آموزش تأکید کند: هماهنگی و تناسب، سهولت و لطف و موجز بودن
[ترجمه ترگمان]آموزش زبان بدنی باید بر سه مورد از جنبه های تمرین تدریس تاکید کند: هماهنگی و تناسب، سهولت و برازندگی، و succinctness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آموزش زبان بدنی باید بر سه مورد از جنبه های تمرین تدریس تاکید کند: هماهنگی و تناسب، سهولت و برازندگی، و succinctness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید