successively


پی در پی، متوالیا، پیاپی، پشت سر هم

جمله های نمونه

1. This concept has been applied successively to painting, architecture and sculpture.
[ترجمه گوگل]این مفهوم به طور متوالی در نقاشی، معماری و مجسمه سازی اعمال شده است
[ترجمه ترگمان]این مفهوم برای نقاشی، معماری و مجسمه سازی به کار گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diana won five championships in women's high jump successively in the five years.
[ترجمه گوگل]دایانا در پنج سال متوالی پنج قهرمانی در پرش ارتفاع زنان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]دیانا در پنج سال پیاپی پنج بار در پرش ارتفاع زنان برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fish and other organisms have been successively destroyed over large areas of the creek, and surviving fish have become chronically diseased.
[ترجمه گوگل]ماهی ها و سایر موجودات متوالی در مناطق وسیعی از نهر نابود شده اند و ماهی های زنده مانده به طور مزمن دچار بیماری شده اند
[ترجمه ترگمان]ماهی ها و ارگانیسم های دیگری به ترتیب در مناطق وسیعی از این نهر ویران شده اند و ماهی های زنده به طور مزمن بیمار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Joined the Guardian in 196 and served successively as deputy editor, managing editor and City editor until 197
[ترجمه گوگل]در سال 196 به گاردین پیوست و تا سال 197 متوالی به عنوان معاون سردبیر، سردبیر و سردبیر شهر خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶ به گاردین پیوست و به عنوان معاون سردبیر، سردبیر و ویراستار شهر تا ۱۹۷ نفر خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fish, beetles, protozoans, and trees, will be successively more primitive beings.
[ترجمه گوگل]ماهی‌ها، سوسک‌ها، تک یاخته‌ها و درختان متوالی موجودات ابتدایی‌تری خواهند بود
[ترجمه ترگمان]ماهی ها، سوسک ها، protozoans، و درختان، به ترتیب موجودات اولیه دیگری خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The probability matrix is raised to successively higher powers in much the same way.
[ترجمه گوگل]ماتریس احتمال به طور متوالی به توان های بالاتر به همان روش افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]ماتریس احتمال برای توان های بالاتر به همان طریق افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Addition of successively higher odd harmonics steepens the wings and reduces the amplitude of the fluctuations in between.
[ترجمه گوگل]افزودن هارمونیک‌های فرد متوالی بالاتر، بال‌ها را تندتر می‌کند و دامنه نوسانات بین آن‌ها را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اضافه شدن harmonics عجیب و غریب به ترتیب wings بال را کاهش می دهد و دامنه نوسانات بین آن ها را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These potentialities are successively narrowed down in subsequent stages of development.
[ترجمه گوگل]این پتانسیل ها به طور متوالی در مراحل بعدی توسعه محدود می شوند
[ترجمه ترگمان]این توانایی ها به ترتیب در مراحل بعدی توسعه محدود شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All these concepts have been applied, successively, to prehistoric cave paintings, with different but always arbitrary results.
[ترجمه گوگل]همه این مفاهیم به طور متوالی در غار نگاری های ماقبل تاریخ با نتایج متفاوت اما همیشه دلخواه به کار رفته است
[ترجمه ترگمان]همه این مفاهیم به طور موفقیت آمیزی به نقاشی های غاری مربوط به تاریخ ما، با نتایج متفاوت اما همیشه دل خواه، اعمال شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although has exchanged 6 vanguards successively, but on the hold field the superiority blue-black regiment like has not been willing to attack the match gate.
[ترجمه گوگل]اگرچه 6 پیشتاز را متوالی رد و بدل کرده است، اما در زمین نگهدارنده برتری هنگ آبی-سیاه مانند حاضر به حمله به دروازه مسابقه نبوده است
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه ۶ ماه کامل پشت سر هم رد و بدل شد، اما در میدان نگه داشتن یک هنگ بزرگ سیاه که مایل به حمله به دروازه مسابقه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He successively held the posts of brigade and army commander.
[ترجمه گوگل]او به طور متوالی سمت های تیپ و فرماندهی ارتش را برعهده داشت
[ترجمه ترگمان]او به طور موفقیت آمیز پست فرماندهی تیپ و فرمانده ارتش را در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As temperature was increased successively, the coercive force and squareness ratio of the film decreased because of grain growth and second phase coarsening.
[ترجمه گوگل]با افزایش متوالی دما، نیروی اجباری و نسبت مربعی فیلم به دلیل رشد دانه و درشت شدن فاز دوم کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]با افزایش دما، نسبت اجباری و نسبت squareness این فیلم به دلیل رشد غله و coarsening فاز دوم کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Three earthquakes of magnitude 6 or over successively occur- red in the previous aseismic regions of Northern Territory, Australia.
[ترجمه گوگل]سه زمین لرزه به بزرگی 6 یا بیشتر به طور متوالی در مناطق لرزه خیز قبلی قلمرو شمالی استرالیا رخ داده است
[ترجمه ترگمان]سه زلزله ۶ ریشتری یا بیش از حد در مناطق aseismic پیشین منطقه شمالی استرالیا رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Usually, pressing TAB successively at run time selects each control in the tab order.
[ترجمه گوگل]معمولاً، فشار دادن متوالی TAB در زمان اجرا، هر کنترل را به ترتیب برگه ها انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]معمولا، فشار دادن TAB به طور متوالی در زمان اجرا هر کنترل را در دستور زبانه انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] متوالیا، ترتیب، متوالی، پشت سر هم، پیاپی

انگلیسی به انگلیسی

• one after another, sequentially

پیشنهاد کاربران

به عنوان حرف اضافه: پس از آن
به ترتیب
بطور متوالی، پی در پی

بپرس