succedaneum


معنی: عوض، جانشین، دوا
معانی دیگر: (نادر) رجوع شود به: substitute، عو­، بدل، دوایی که بجای دوای دیگر تجویز شود

جمله های نمونه

1. The method can promote the Japanese Rhus succedaneum to rapidly grow in the acid soil and quickly enter the main production period so as to improve the economic and ecological benefits.
[ترجمه گوگل]این روش می‌تواند باعث رشد سریع Rhus succedaneum ژاپنی در خاک اسیدی شود و به سرعت وارد دوره تولید اصلی شود تا مزایای اقتصادی و اکولوژیکی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند the Rhus ژاپنی را ارتقا دهد تا به سرعت در خاک اسیدی رشد کند و به سرعت وارد دوره تولید اصلی شود تا مزایای اقتصادی و اکولوژیکی را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The invention is a succedaneum which is convenient for string food dinnerware and stick and upgrading mating products string food bowl chopsticks and its producing method.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک سوکسدانیوم است که برای ظروف غذاخوری رشته ای و چوب و ارتقاء محصولات جفت گیری چاپستیک های ظرف غذای رشته ای و روش تولید آن مناسب است
[ترجمه ترگمان]اختراع یک succedaneum است که برای رشته کردن مواد غذایی و چوب و به روز کردن محصولات جفت غذاخوری با چوب غذاخوری و روش تولید آن مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Owing to personal benefit, the succedaneum and successor who perform publication right of decedent often trench on privacy right of decedent.
[ترجمه گوگل]به دلیل منفعت شخصی، جانشین و جانشینی که حق انتشار متوفی را انجام می‌دهند، اغلب بر حق حریم خصوصی متوفی خدشه وارد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]به خاطر منافع شخصی، succedaneum و جانشین که حق انتشار decedent را در حق حریم خصوصی of انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then the young mother mentioned some shockingly modern succedaneum.
[ترجمه گوگل]سپس مادر جوان به برخی از succedaneum مدرن تکان دهنده اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]سپس مادر جوان به طرز شگفت انگیزی به نام succedaneum اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moreover, the applications of them in producing of pow-der grease, turbidity agent, casein succedaneum and food preservation are introduced.
[ترجمه گوگل]همچنین کاربردهای آنها در تولید گریس پودر، عامل کدورت، کازئین سوکسدانیوم و نگهداری مواد غذایی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کاربردهای آن ها در تولید مواد pow، عامل turbidity، casein succedaneum و نگهداری غذا معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention uses the paper waste to stimulate the mixture's activity and increase the early strength of the mixture so as to produce the cement succedaneum with high intensity.
[ترجمه گوگل]این اختراع از ضایعات کاغذ برای تحریک فعالیت مخلوط و افزایش استحکام اولیه مخلوط استفاده می کند تا سکسدانیوم سیمانی با شدت بالا تولید شود
[ترجمه ترگمان]این اختراع از پسماند کاغذ برای تحریک فعالیت مخلوط و افزایش قدرت اولیه مخلوط استفاده می کند تا استحکام سیمان با شدت بالا را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As for it also has low working voltage and small power dissipation, it has became the ideal succedaneum of CRT.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ولتاژ کاری پایین و اتلاف توان کمی دارد، به سوکسدانیوم ایده آل CRT تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این روش همچنین دارای ولتاژ کار کم و اتلاف توان کم است، تبدیل به the ایده آل of شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عوض (اسم)
substitute, exchange, change, shift, compensation, recompense, reparation, reward, quid pro quo, surrogate, succedaneum, stand-in

جانشین (اسم)
standby, substitute, deputy, relief, vicar, vicegerant, surrogate, successor, locum tenens, succedaneum, succeeder

دوا (اسم)
medicine, medicament, succedaneum

انگلیسی به انگلیسی

• replacement, substitute, person or thing that takes the place of another

پیشنهاد کاربران

بپرس