subversive

/səbˈvɜːrsɪv//səbˈvɜːsɪv/

معنی: خرابکار، توطئه گر، وابسته به خرابکاری، واژگون، ویران
معانی دیگر: آدم خرابکار، مامور براندازی، فرو پاشگر، برانداز گرانه، فرو پاشگر(انه)، خرابکار(انه)، ویرانگر(انه)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: tending or intended to undermine or cause the overthrow of an established authority, esp. a national government.
مترادف: revolutionary, seditious
مشابه: incendiary, insurgent, rebel, rebellious, renegade, underground

- Members of the underground group were arrested by the secret police for subversive activities.
[ترجمه ف دارا] اعضای این گروه زیرزمینی ( مخفی ) توسط پلیس مخفی ضدفعالیتهای خرابکارانه دستگیر شدند
|
[ترجمه گوگل] اعضای این گروه زیرزمینی به دلیل فعالیت های خرابکارانه توسط پلیس مخفی دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان] اعضای این گروه زیرزمینی توسط پلیس مخفی برای فعالیت های خرابکارانه دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: subversively (adv.), subversiveness (n.)
• : تعریف: one who attempts to undermine or destroy an established authority, or who advocates such practices.
مترادف: insurgent, rebel, revolutionary
مشابه: agent provocateur, agitator, anarchist, fifth columnist, firebrand, incendiary, radical, renegade, terrorist, traitor

جمله های نمونه

1. subversive elements
عوامل خرابکار

2. accused of subversive activities
متهم به فعالیت های خرابکارانه

3. they indoctrinate young people with subversive ideologies
آنان مرام های ویرانگر به جوانان تلقین می کنند.

4. This courageous and subversive movie has attracted widespread critical support.
[ترجمه گوگل]این فیلم شجاعانه و خرابکارانه مورد حمایت گسترده منتقدان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این فیلم با شهامت و subversive حمایت بسیار زیادی را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was engaged in subversive activities .
[ترجمه گوگل]او به فعالیت های خرابکارانه مشغول بود
[ترجمه ترگمان]او در فعالیت های براندازانه دخیل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was seen as a potentially subversive within the party.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک برانداز بالقوه در حزب دیده می شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک خرابکار در درون حزب دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was seen as a potentially subversive force within the party.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک نیروی بالقوه برانداز در حزب دیده می شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک نیروی بالقوه خرابکارانه در داخل حزب شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Plato wrote that the potentially subversive qualities of music were such that it would not be permitted in the perfect state.
[ترجمه گوگل]افلاطون نوشت که کیفیت های بالقوه خرابکارانه موسیقی به گونه ای است که در حالت کامل مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]افلاطون نوشته بود که ویژگی های بالقوه خرابکارانه موسیقی چنان است که در وضعیت کامل مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Again, though, the Fundamental Theorem was doing its subversive work behind the scenes.
[ترجمه گوگل]با این حال، دوباره قضیه بنیادی کار خرابکارانه خود را در پشت صحنه انجام می داد
[ترجمه ترگمان]با این حال، باز قضیه اساسی در حال انجام اقدامات خرابکارانه خود در پشت پرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If its people called you a liberal subversive in the pay of effete capitalist Western powers it was regarded as fair comment.
[ترجمه گوگل]اگر مردم آن شما را یک برانداز لیبرال در دستمزد قدرت‌های سرمایه‌دار غربی می‌خواندند، اظهار نظر منصفانه‌ای تلقی می‌شد
[ترجمه ترگمان]اگر مردم آن شما را a لیبرال در حقوق قدرت های غربی سرمایه داری می دانستند، نظر منصفانه ای در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such subversive navigation by an inferior was forbidden in the Royal Navy, as the unnamed seaman well knew.
[ترجمه گوگل]همانطور که دریانورد ناشناس به خوبی می دانست، چنین ناوبری خرابکارانه توسط یک فرد فرودست در نیروی دریایی سلطنتی ممنوع بود
[ترجمه ترگمان]چنین کشتیرانی subversive در نیروی دریایی سلطنتی ممنوع بود، همان طور که ملوانی که نامش ذکر نشده بود، به خوبی می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was nothing remotely subversive about it, as far as I could see: hurtful, yes, but not subversive.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که من دیدم هیچ چیز خرابکارانه ای از راه دور در آن وجود نداشت: آسیب زا، بله، اما خرابکارانه نبود
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که می توانستم ببینم، هیچ چیزی از راه دور و بر من وجود نداشت: درد ناک، بله، اما نه من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is subversive to companies that sell remediation-which explains why solid waste companies often block efforts to reduce the volume of garbage.
[ترجمه گوگل]این امر برای شرکت‌هایی که به فروش می‌رسانند خراب‌کننده است - و این توضیح می‌دهد که چرا شرکت‌های زباله جامد اغلب تلاش‌ها برای کاهش حجم زباله را متوقف می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این برای شرکت هایی که ترمیم را می فروشند، subversive است که توضیح می دهد چرا شرکت های پسماند جامد اغلب تلاش ها برای کاهش حجم زباله را مسدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Britain and the USA in the 1970s, the underground was a powerful subversive force.
[ترجمه گوگل]در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا در دهه 1970، زیرزمینی یک نیروی برانداز قدرتمند بود
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا و آمریکا در دهه ۱۹۷۰، زیرزمینی یک نیروی تخریبی قدرتمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرابکار (اسم)
destroyer, subversive, ruiner, saboteur, devastator, diversionist

توطئه گر (اسم)
plotter, subversive

وابسته به خرابکاری (صفت)
subversive

واژگون (صفت)
converse, subversive, topsy-turvy, upside-down

ویران (صفت)
desolate, ruinous, subversive, dilapidated

انگلیسی به انگلیسی

• one who promotes subversion and destruction, one who undermines, one who overthrows
promoting subversion and destruction, tending to undermine
something that is subversive is intended to weaken or destroy a political system or government; a formal word.
subversives are people who attempt to weaken or destroy a political system or government; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Seeking to undermine or overthrow an established system or authority 🚩
🔍 مترادف: Rebellious
✅ مثال: The government cracked down on subversive activities that threatened its authority.
adjective
[more subversive; most subversive]
1 : secretly trying to ruin or destroy a government, political system, etc.
◀️subversive groups/activities
◀️The government blamed a subversive organization for the riots.
...
[مشاهده متن کامل]

2 : criticizing something in a clever and indirect way in order to make it weaker or less effective
◀️I enjoy her subversive sense of humor.
◀️the author's subversive attitude toward pop culture
◀️ideas that are subversive of society/authority
◀️ Why did the Sassanid Empire persecute Christians?
The Sassanids feared the Christians as a subversive and possibly disloyal minority. In the early - 5th century official persecution increased once more. However, from the reign of Hormizd III ( 457–459 ) serious persecutions grew less frequent and the Persian church began to achieve a recognized status.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : subvert
✅️ اسم ( noun ) : subversion / subversiveness / subversive
✅️ صفت ( adjective ) : subversive
✅️ قید ( adverb ) : subversively
subversive of
مخلِّ . . . / برهم زنندۀ
subversive ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: برانداز
تعریف: عامل یا حامی براندازی
براندازانه
مخرب
ساختار شکن، مخل، برهم زننده ( نظام حکومتی )

بپرس