subversion

/səbˈvɜːrʒən//səbˈvɜːʃn̩/

معنی: تخریب، انهدام، خرابکاری، درون واژگونی
معانی دیگر: براندازی، تخریب از درون، فرو پاشگری، وابسته به خرابکاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or an instance of undermining or overthrowing, esp. an established government.
مترادف: overthrow, sabotage, undermining, undoing
مشابه: coup, insurgence, insurrection, mutiny, overturn, rebellion, revolt, revolution, sedition, toppling, undercutting, uprising

(2) تعریف: the condition of being undermined or overthrown.
مترادف: defeat, overthrow
مشابه: abolition, destruction, downfall, fall, overturn, vanquishment

جمله های نمونه

1. because of communist subversion
به خاطر خرابکاری کمونیست ها

2. He was found guilty of subversion and imprisoned.
[ترجمه شان] او به خاطر خرابکاری ( براندازی ) گناهکار شناخته شد، و به زندان افتاد.
|
[ترجمه گوگل]او به اتهام خرابکاری مجرم شناخته شد و به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان]او در براندازی و زندانی شدن مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was arrested in parliament on charges of subversion for organizing the demonstration.
[ترجمه گوگل]او به اتهام سازماندهی تظاهرات در مجلس به اتهام براندازی بازداشت شد
[ترجمه ترگمان]او در پارلمان به اتهام خرابکاری برای سازماندهی تظاهرات دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Up in the shanty towns subversion ruled.
[ترجمه گوگل]بالا در شهرک های زاغه براندازی حاکم بود
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که در کلبه ای که در آن کلبه بود، خرابکاری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And the relevance of Northern Ireland to the subversion of democracy in Britain remains mystified.
[ترجمه گوگل]و ارتباط ایرلند شمالی با براندازی دموکراسی در بریتانیا همچنان مبهم است
[ترجمه ترگمان]و ارتباط ایرلند شمالی با براندازی دموکراسی در بریتانیا همچنان گیج می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thefilm's conclusion-in which death, laughter, sentiment and subversion combine-is probably unique in cinema.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری فیلم - که در آن مرگ، خنده، احساس و براندازی ترکیب می شود - احتمالاً در سینما منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری thefilm - که در آن مرگ، خنده، احساس و براندازی با هم ترکیب می شوند - احتمالا در سینما منحصر بفرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Murray was jailed for subversion.
[ترجمه گوگل]موری به دلیل براندازی زندانی شد
[ترجمه ترگمان]موری به دلیل خرابکاری زندانی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor is subversion the ruse of power.
[ترجمه گوگل]همچنین براندازی نیرنگ قدرت نیست
[ترجمه ترگمان]از این که این حیله متوسل به قدرت شود، خود را از دست نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fears of revolution and subversion were widely held in 1880.
[ترجمه گوگل]ترس از انقلاب و براندازی به طور گسترده در سال 1880 وجود داشت
[ترجمه ترگمان]ترس از انقلاب و براندازی در سال ۱۸۸۰ به طور گسترده ای برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Central to Greenblatt's readings is the argument of subversion and containment.
[ترجمه گوگل]محور خوانش های گرینبلات بحث براندازی و مهار است
[ترجمه ترگمان]قرائت قرآن به آسیای میانه، استدلال براندازی و مهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The subversion attempts proved predictably futile.
[ترجمه گوگل]تلاش های براندازی به طرز قابل پیش بینی بیهوده ای ثابت شد
[ترجمه ترگمان]تلاش برای براندازی به طور قابل پیش بینی پوچ و بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their professed aim is nothing less than the subversion of Western society by "flower power" and force of example.
[ترجمه گوگل]هدف ادعایی آنها چیزی کمتر از براندازی جامعه غربی با "قدرت گل" و نیروی نمونه نیست
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها چیزی کم تر از براندازی جامعه غربی با \"قدرت گل\" و \"قدرت گل\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Subversion and Vault are examples of tools which use binary file deltas for repository storage.
[ترجمه گوگل]Subversion و Vault نمونه هایی از ابزارهایی هستند که از دلتاهای فایل باینری برای ذخیره سازی مخزن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]Subversion و یخچال نمونه هایی از ابزارهایی هستند که از deltas پرونده دودویی برای ذخیره سازی مخزن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After one court trial and numerous skirmishes, Williams was accused of subversion a second time in 163
[ترجمه گوگل]پس از یک دادگاه و درگیری های متعدد، ویلیامز برای بار دوم در سال 163 متهم به خرابکاری شد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک محاکمه دادگاهی و خورده ای متعدد، ویلیامز برای دومین بار در ۱۶۳ متهم به براندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is the need to protect the state against internal and external subversion.
[ترجمه گوگل]نیاز به محافظت از دولت در برابر براندازی داخلی و خارجی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به حفاظت از دولت در برابر براندازی داخلی و خارجی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخریب (اسم)
destruction, demolition, subversion

انهدام (اسم)
extinction, destruction, devastation, demolition, subversion, stramash

خرابکاری (اسم)
obliteration, desolation, subversion, sabotage

درون واژگونی (اسم)
subversion

انگلیسی به انگلیسی

• overthrow, sedition, subversion, systematic undermining of a government secretly from within; state of being overthrown
subversion is a secret or subtle attempt to weaken or destroy a political system or government; a formal word.

پیشنهاد کاربران

شورش
براندازی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : subvert
✅️ اسم ( noun ) : subversion / subversiveness / subversive
✅️ صفت ( adjective ) : subversive
✅️ قید ( adverb ) : subversively
رفتار براندازانه ( شاکیانه )
subversion ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: براندازی
تعریف: اقدام برای سست کردن بنیان اقتدار یک حکومت با هدف واژگون کردن آن
براندازی
سرنگونی
استحاله
فروپاشی

بپرس