suburbs

/ˈsʌbərbz//ˈsʌbərbz/

حومه، حول وحوش، اطراف

جمله های نمونه

1. the suburbs are divided into four municipalities
حومه به چهار بخش که دارای شهرداری سوا می باشند تقسیم شده است.

2. the spreading suburbs of chicago
مناطق پهناور حومه ی شیکاگو

انگلیسی به انگلیسی

• residential area around a major city; environs

پیشنهاد کاربران

حومه شهر
اطراف شهر
بیرون شهر
Suburbs = county side
چرا suburb در جمله s میگیرد. یعنی میشه suburbs
حومه شهر
حومه ی شهر
حومه، اطراف
اطراف و حومه
دور و بر
برون شهر

بپرس