suburbia

/səˈbɜːrbiə//səˈbɜːbɪə/

معنی: حومه شهر، حومه نشینی
معانی دیگر: حومه ها و حومه نشینان، شهرک و شهرک نشینان، شهرکستان ها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: suburbs and the people who inhabit them.

(2) تعریف: the social and cultural character of life in a suburb.

جمله های نمونه

1. He has written a book about middle-class suburbia.
[ترجمه گوگل]او کتابی درباره حومه‌های طبقه متوسط ​​نوشته است
[ترجمه ترگمان]او کتابی در مورد suburbia طبقه متوسط نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The flight to suburbia lessened the number of middle - class families living within the city.
[ترجمه گوگل]پرواز به حومه شهر باعث کاهش تعداد خانواده های طبقه متوسط ​​ساکن در شهر شد
[ترجمه ترگمان]پرواز به suburbia باعث کاهش تعداد خانواده های طبقه متوسط شد که در داخل شهر زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In suburbia, however, the scourge of the skips tends to descend on the public highway in spring and summer.
[ترجمه گوگل]با این حال، در حومه شهر، بلای پرش ها در بهار و تابستان در بزرگراه های عمومی فرود می آید
[ترجمه ترگمان]با این حال، در suburbia، بلای of مایل به پایین رفتن در بزرگراه عمومی در بهار و تابستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who wants to drive in from suburbia for that?
[ترجمه گوگل]چه کسی می خواهد برای آن از حومه شهر وارد شود؟
[ترجمه ترگمان]کی می خواد تو حومه شهر رانندگی کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Meanwhile private inter-war suburbia had its distinctive style where the semi-detached house was dominant.
[ترجمه گوگل]در همین حال، حومه‌های خصوصی بین‌جنگی سبک متمایز خود را داشتند که در آن خانه‌های نیمه مستقل غالب بود
[ترجمه ترگمان]در این ضمن \"suburbia\" خصوصی سبک متمایز خود را داشت که در آن خانه نیمه خالی حاکم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Out there in suburbia, labor is very, very still.
[ترجمه گوگل]در حومه شهر، نیروی کار بسیار، بسیار ساکن است
[ترجمه ترگمان]در آنجا، در suburbia، کار بسیار بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is established: He hates suburbia.
[ترجمه گوگل]ثابت می شود: از حومه بیزار است
[ترجمه ترگمان]تاسیس شده است: او از suburbia متنفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their dream is to own a home in suburbia.
[ترجمه گوگل]رویای آنها داشتن خانه ای در حومه شهر است
[ترجمه ترگمان]آرزوی آن ها این است که خانه ای در suburbia داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now the party is inescapable, at least in suburbia.
[ترجمه گوگل]اکنون این مهمانی، حداقل در حومه شهر، اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]اکنون این حزب، دست کم در suburbia، گریزناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perhaps his arid years in suburbia had blunted his ability to love and be loved.
[ترجمه گوگل]شاید سال‌های خشک زندگی‌اش در حومه شهر توانایی او را برای دوست داشتن و دوست داشته شدن کمرنگ کرده بود
[ترجمه ترگمان]شاید ساله ای arid در suburbia سبب تضعیف توانایی او در عشق و محبوب شدن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But subterranean suburbia, Dutch - style, is about to become respectable and chic.
[ترجمه گوگل]اما حومه زیرزمینی، به سبک هلندی، در شرف تبدیل شدن به آبرومند و شیک است
[ترجمه ترگمان]اما سبک زیرزمینی suburbia، سبک هلندی، در شرف تبدیل شدن به شیک و شیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suburbia is where the developer bulldozes out the trees, then names the streets after them.
[ترجمه گوگل]Suburbia جایی است که سازنده درختان را با بولدوزر بیرون می کشد، سپس خیابان ها را به نام آنها نامگذاری می کند
[ترجمه ترگمان]Suburbia جایی است که توسعه دهنده درختان را خاموش می کند و سپس خیابان ها را بعد از آن ها نامگذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Depp's faultless performance as a freak in suburbia made the film a modern classic.
[ترجمه گوگل]بازی بی نقص دپ به عنوان یک آدم عجیب در حومه شهر، فیلم را به یک کلاسیک مدرن تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]اجرای بی عیب و نقص دپ (جانی دپ)به عنوان یک عجیب الخلقه در suburbia، فیلم کلاسیک را به صورت کلاسیک درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. " There is a real difference between suburbia and rural America,'says Aldrich.
[ترجمه گوگل]آلدریچ می گوید: «تفاوت واقعی بین حومه و روستایی آمریکا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Aldrich می گوید: تفاوت واقعی بین suburbia و مناطق روستایی آمریکا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. S 115: Yes, each new day in suburbia brings with it a new set of lies.
[ترجمه گوگل]S 115: بله، هر روز جدید در حومه شهر مجموعه جدیدی از دروغ ها را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]۱۱۵: بله، هر روز جدیدی در suburbia مجموعه جدیدی از دروغ ها را باخود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حومه شهر (اسم)
skirt, countryside, suburb, suburbia, exurbia

حومه نشینی (اسم)
suburbia

انگلیسی به انگلیسی

• suburbs, area on the outskirts of a city; suburban lifestyle, culture of the suburbs
suburbia refers to suburbs considered as a whole.

پیشنهاد کاربران

بپرس