• : تعریف: a residential area or community located just outside a city or town.
جمله های نمونه
1. He lives in the suburb of Beijing and works in the city.
[ترجمه گوگل]او در حومه پکن زندگی می کند و در این شهر کار می کند [ترجمه ترگمان]او در حومه پکن زندگی می کند و در شهر کار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The town is a residential suburb.
[ترجمه گوگل]این شهر یک حومه مسکونی است [ترجمه ترگمان]این شهر حومه شهر مسکونی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Anna was born in 192in Ardwick, a suburb of Manchester.
[ترجمه گوگل]آنا در سال 192 در آردویک، حومه منچستر به دنیا آمد [ترجمه ترگمان]آنا در سال ۱۹۲ در Ardwick واقع در حومه منچستر زاده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The two roads intersect at the suburb of the city.
[ترجمه گوگل]این دو جاده در حومه شهر تلاقی می کنند [ترجمه ترگمان]این دو جاده در حومه شهر یکدیگر را قطع می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Blackheath is a suburb of London.
[ترجمه گوگل]بلک هیث حومه لندن است [ترجمه ترگمان]Blackheath یکی از حومه های لندن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Box Hill is a suburb of Melbourne.
[ترجمه گوگل]باکس هیل حومه ملبورن است [ترجمه ترگمان]باکس هیل یکی از حومه های ملبورن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Bel Air is an exclusive suburb of Los Angeles.
[ترجمه گوگل]بل ایر یک حومه انحصاری لس آنجلس است [ترجمه ترگمان]بل ایر، یکی از حومه های شهر لس آنجلس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It's a suburb of Manchester really - I wouldn't call it Manchester proper.
[ترجمه گوگل]این یک حومه منچستر است - من آن را منچستر مناسب نمی نامم [ترجمه ترگمان]این شهر در واقع حومه منچستر است - من آن را منچستر یونایتد call [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She's renting in some grey suburb of Birmingham.
[ترجمه گوگل]او در حومه خاکستری بیرمنگام اجاره می کند [ترجمه ترگمان]او در یکی از حومه های شهر بیرمنگام اجاره کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was the archetypal British suburb, built in the 1930s.
[ترجمه گوگل]این کهن الگوی حومه بریتانیا بود که در دهه 1930 ساخته شد [ترجمه ترگمان]این شهر یکی از حومه های بریتانیا است که در دهه ۱۹۳۰ ساخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He wanted to home in the suburb.
[ترجمه فری] او می خواست خانه اش خارج از شهر باشد.
|
[ترجمه گوگل]او می خواست به خانه در حومه شهر برود [ترجمه ترگمان]دلش می خواست در حومه شهر منزل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Are you swanning off to the suburb this afternoon?
[ترجمه گوگل]آیا امروز بعد از ظهر به سمت حومه شهر می روید؟ [ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر به حومه off؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Park Ridge is the prototypical American suburb.
[ترجمه گوگل]پارک ریج نمونه اولیه حومه آمریکا است [ترجمه ترگمان]Park Ridge یکی از حومه های آمریکا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They live in a wealthy suburb of Chicago.
[ترجمه گوگل]آنها در حومه ای ثروتمند شیکاگو زندگی می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها در حومه شهر شیکاگو زندگی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The proximity of the wealthy suburb to the squatter camp throws the plight of the squatters into even sharper relief.
[ترجمه گوگل]نزدیکی حومه ی ثروتمند به کمپ سکونت نشینان، وضعیت اسفبار نشینان را تسکین می دهد [ترجمه ترگمان]نزدیکی حومه ثروتمند به اردوگاه تصرف کنندگان، گرفتاری تصرف کنندگان زمین را به مراتب سخت تر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• residential area lying on the outskirts of a city or town a suburb or the suburbs of a city is an area of it which is away from the centre and where people live.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ I grew up in the suburbs and loved the sense of community. A person might say, “Living in the suburbs allows me to have a bigger house and a backyard for my kids. ” In a discussion about commuting, someone might mention, “I prefer living in the suburbs because it’s less crowded and the traffic is lighter. ” ... [مشاهده متن کامل]
عزیزان حومه شهر که معنی این کلمه است با چیزی که در ایران می بینید متفاوته ها! در تهران مثلاً حومه شامل شهرهایی می شود که در استان تهران هستند، اما در شهر تهران نیستند، معمولاً هم برای افرادی است ( فارغ از متأهل یا مجرد بودن ) که وضع مالی مناسبی ندارند، شغل خوبی ندارند، از سر فقر به حاشیه شهرها پناه آورده اند، صبح می آیند شهر برای کار ( که حقوق بالای شهر را دریافت کنند ) و شب برمی گردند به حاشیه برای استراحت تا فردا. حاشیه ها و حومه هایی مانند لواسان استثناء هستند البته. ... [مشاهده متن کامل]
در کشورهای غربی مخصوصاً آمریکا و کانادا را اگر ملاک در نظر بگیریم، یک downtown داریم که مرکز شهر است، پر از برج و آپارتمان های کوچک و نقلی ( apartment ) که بیشتر افراد مجرد یا زوج های دونفره در آن ها زندگی می کنند. تمام امکانات در دسترس است و نیازی به ماشین داشتن کلاً نیست. و یک suburb ( s ) داریم که در حاشیه شهر است، پر از خانه های ویلایی ( house ) حیاط دار و گاراژدار که مساحت ها و زیربناهای زیادی دارن، مثلاً 300 تا 500 متر، و غالباً خانواده های بچه دار و احتمالاً سگ دار در آن ها زندگی می کنند. خانه ها به هم نزدیکند ولی امکانات رفاهی مانند فروشگاه ها و مراکز خرید بسیار دور است، در نتیجه همه شان ماشین دارند. در مرکز شهر متراژ پایین و قیمت بالاست، در حومه قیمت پایین و متراژ بالاست، در نتیجه از نظر پرداختی نهایی برای اشخاص فرقی نمی کند کدام را انتخاب کنند. برعکس شهرهایی چون تهران مثلاً! اگر مفید بود لطفاً لایک کنید، بسیار متشکرم.
این تصویرو ببینید همه چه متجوه میشید She lives in the suburbs به اون حرف اضافه on برای outskirtsدقت کنید
. an area where people live that is outside the centre of a city شهرک های مسکونی اطراف مرکز شهر
Suburb = sub urban
حومه اطراف شهر the new airport is going to be in the suburb of Daxing in the south of the city فرودگاه جدید قرار است در حومه ی جنوب شهر داکسینگ باشد
ناحیه ای خارج از یک شهر اما نزدیک به آن و با جمعیت کمتر، که بیشتر افرادی که در شهر کار می کنندبعد از کار، برای زندگی ارزانتر به این نواحی خارج از شهری ( حاشیه شهری ) بر می گردند. این نواحی تا حد زیادی از امکانات شهری هم برخوردارند. ... [مشاهده متن کامل]
an area outside a city but near it and consisting mainly of homes, sometimes also having stores and small businesses an area on the edge of a large town or city where people who work in the town or city often live:
suburb: به معنی حاشیه شهر و خارج شهر نیست به شهرک های مسکونی دور از مرکز شهر و نزدیک به حاشیه شهر گفته می شود که خانه های حیاط دار دارند و به مراتب ارزون تر شهرند. به خاطر اینکه suburb مرز فیزیکی دارد میگوییم in a suburb outskirts: حاشیه شهر، اشاره به مرز فیزیکی شهر دارد که می تواند صنعتی و یا مسکونی باشد و چون به صورت خط است میگوییم on the outskirts