1. Subtype E already has infected at least 15 million heterosexual men, women and children.
[ترجمه گوگل]زیرگروه E در حال حاضر حداقل 15 میلیون مرد، زن و کودک دگرجنس گرا را آلوده کرده است
[ترجمه ترگمان]subtype ای در حال حاضر حداقل ۱۵ میلیون مرد، زن و کودک را آلوده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We administered standard questionnaires, did physical examinations, and took blood samples for lymphocyte subtyping.
[ترجمه گوگل]ما پرسشنامههای استاندارد را اجرا کردیم، معاینات فیزیکی انجام دادیم و نمونههای خونی را برای تعیین زیرتایپ لنفوسیتی گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما پرسشنامه های استاندارد انجام دادیم، آزمون های فیزیکی انجام دادیم و نمونه های خونی را برای lymphocyte subtyping گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Within this second class, there are two subtypes.
[ترجمه گوگل]در این کلاس دوم، دو نوع فرعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این کلاس دوم، دو نوع زیرمجموعه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Like professional courses, academic courses come in several sub-types.
[ترجمه گوگل]مانند دوره های حرفه ای، دوره های آکادمیک در چندین نوع فرعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دوره های آموزشی نیز مانند دوره های حرفه ای، در چندین نوع فرعی انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Refine and expand the epidemiologic applications of new techniques for typing / subtyping emerging pathogens.
[ترجمه گوگل]پالایش و گسترش کاربردهای اپیدمیولوژیک تکنیک های جدید برای تایپ / زیرتایپ کردن پاتوژن های نوظهور
[ترجمه ترگمان]Refine و گسترش برنامه های کاربردی تکنیک های جدید برای تایپ کردن پاتوژن های نوظهور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Harlequin ichthyosis ( HI ) is a severe subtype of autosomal recessive congenital ichthyoses ( ARCI ) .
[ترجمه گوگل]ایکتیوز هارلکین (HI) یک زیرگروه شدید از ایکتیوزهای مادرزادی اتوزومال مغلوب (ARCI) است
[ترجمه ترگمان]Harlequin ichthyosis (حزب اسلامی)یک نوع (subtype)شدید از ichthyoses مغلوب اتوزومال مغلوب (ARCI)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Differentiation and subtype of DC is associated with initiating immune response or inducing immune anergy.
[ترجمه گوگل]تمایز و نوع فرعی DC با شروع پاسخ ایمنی یا القای آنرژی ایمنی همراه است
[ترجمه ترگمان]تمایز و subtype DC با آغاز پاسخ ایمنی یا تحریک anergy ایمنی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was also considered to be a subtype of pustular psoriasis, but there are different opinions.
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان یکی از زیر انواع پسوریازیس پوسچولار در نظر گرفته شد، اما نظرات متفاوتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع پسوریازیس یا نوعی از پسوریازیس مشهور در نظر گرفته می شود، اما عقاید متفاوتی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Objective To characterize the role of muscarinic receptor subtype in the process of the morphine tolerance and dependence.
[ترجمه گوگل]هدف تعیین نقش زیرگروه گیرنده موسکارینی در فرآیند تحمل و وابستگی به مورفین
[ترجمه ترگمان]هدف مشخص کردن نقش نوع گیرنده muscarinic در فرآیند تحمل و وابستگی مورفین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The histological subtype was clear cell carcinoma in 40 cases, papillary RCC in 2 cases, chromophobe RCC in 2 cases, angiomyolipoma in 24 cases, adenoma in 1 case.
[ترجمه گوگل]زیرگروه هیستولوژیک کارسینوم سلول شفاف در 40 مورد، RCC پاپیلاری در 2 مورد، RCC کروموفوب در 2 مورد، آنژیومیولیپوما در 24 مورد، آدنوم در 1 مورد بود
[ترجمه ترگمان]این نوع بافت histological در ۴۰ مورد، carcinoma RCC در ۲ مورد، chromophobe RCC در ۲ مورد، angiomyolipoma در ۲۴ مورد، adenoma در یک مورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pirenzenpine is a relatively selective M1 subtype muscarinic receptor antagonist and used to treat digestive system ulcer.
[ترجمه گوگل]پیرنزنپین یک آنتاگونیست نسبتا انتخابی گیرنده موسکارینی از نوع M1 است و برای درمان زخم دستگاه گوارش استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Pirenzenpine یک نوع relatively ۱ selective muscarinic muscarinic است و برای درمان زخم سیستم گوارشی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There are four histological subtypes of nasopharyngeal teratomas –dermoid, teratoid, true teratoma, and epignathic – of which the dermoid subtype comprises the majority.
[ترجمه گوگل]چهار زیرگروه بافتی از تراتوم های نازوفارنکس وجود دارد - درموئید، تراتوئید، تراتوم واقعی و اپیگناتیک - که زیرگروه درموئید اکثریت آنها را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]چهار نوع فرعی بافتی بافتی از nasopharyngeal teratomas - dermoid، teratoid، teratoma حقیقی و epignathic - وجود دارد که شامل اکثریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Capabilities and management of a diskette drive, a subtype of media access device.
[ترجمه گوگل]قابلیت ها و مدیریت یک درایو دیسکت، زیرنوع دستگاه دسترسی به رسانه
[ترجمه ترگمان]توانایی ها و مدیریت دیسک نرم دیسک نرم، یک نوع دستگاه دسترسی به رسانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The subtype: so Jobs didn't have a nonfunctioning one, but from what I read (please google to double-check) he even had an insulinoma, which is actually the most common and best treatable type.
[ترجمه گوگل]نوع فرعی: بنابراین جابز یک نوع غیر کارآمد نداشت، اما طبق آنچه که من خواندم (لطفاً برای بررسی مجدد در گوگل) او حتی یک انسولینوم داشت، که در واقع رایج ترین و بهترین نوع قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]این نوع: بنابراین جابز یک nonfunctioning نداشت، اما از آنچه که من خواندم (لطفا برای دو بار چک کنید)حتی انسولینوما تشخیص داده شد، که در واقع رایج ترین و بهترین نوع درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It may also be possible to extend the diagnostic discrimination using cytokeratin subtype classification, neuroendocrine status, or serological antibody titres.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است بتوان تمایز تشخیصی را با استفاده از طبقهبندی زیرگروه سیتوکراتین، وضعیت نورواندوکرین یا تیترهای آنتیبادی سرولوژیکی گسترش داد
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است امکان گسترش تمایز تشخیصی با استفاده از طبقه بندی subtype subtype، وضعیت neuroendocrine یا آنتی بادی serological آنتی بادی ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید