فعل گذرا ( transitive verb )حالات: subtracts, subtracting, subtracted
• : تعریف: to deduct or take away from a whole or larger quantity, esp. to deduct (one number) from another. • متضاد: add • مشابه: deduct, dock, take
فعل ناگذر ( intransitive verb )مشتقات: subtracter (n.)
• : تعریف: to deduct some thing or number; do subtraction. • متضاد: add
جمله های نمونه
1. If you subtract 3 from you get
[ترجمه گوگل]اگر 3 را از آن کم کنید به دست می آید [ترجمه ترگمان]اگر ۳ عدد را از شما کم کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Please subtract a quarter of the money for your own use.
[ترجمه گوگل]لطفا یک چهارم پول را برای استفاده خودتان کم کنید [ترجمه ترگمان]لطفا یک ربع پول برای استفاده خودتان بردارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The pupil could add and subtract but hadn't learned to divide.
[ترجمه گوگل]دانش آموز می توانست جمع و تفریق کند اما تقسیم کردن را یاد نگرفته بود [ترجمه ترگمان]شاگرد می توانست جمع و تفریق را جمع کند اما یاد نگرفته بود تقسیم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. If you subtract 30 from 4 you get
[ترجمه Kasra] اگر 30 را از 4 کم کنید به دست می آید
|
[ترجمه گوگل]اگر 30 را از 4 کم کنید به دست می آید [ترجمه ترگمان]اگر شما از ۴ عدد از ۴ را کم کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The children are learning to add and subtract.
[ترجمه گوگل]بچه ها جمع و تفریق را یاد می گیرند [ترجمه ترگمان]کودکان در حال یادگیری جمع کردن و تفریق هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Do not add unless you subtract.
[ترجمه گوگل]اضافه نکنید مگر اینکه کم کنید [ترجمه ترگمان] این رو هم اضافه نکن، مگر اینکه از چیزی کم کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To account for the Fibre-Filler, subtract 200 from your daily calorie total and add 15g to your daily fibre total.
[ترجمه گوگل]برای محاسبه فیبر پرکننده، 200 کالری از کل کالری روزانه خود کم کنید و 15 گرم به کل فیبر روزانه خود اضافه کنید [ترجمه ترگمان]برای حساب کردن فیبر Fibre، ۲۰۰ تن از کالری روزانه خود را کم کنید و ۱۵ گرم به کل فیبر روزانه خود اضافه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She can not add or subtract or multiply or divide even the simplest numbers in her head.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند حتی ساده ترین اعداد را در ذهنش جمع یا تفریق یا ضرب یا تقسیم کند [ترجمه ترگمان]او نمی تواند < Number > ۱ < \/ Number > را جمع یا تفریق کند و یا حتی ساده ترین اعداد را در سرش تقسیم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Subtract the total of those items in levels I and 2 from your monthly income.
[ترجمه گوگل]مجموع آن موارد در سطوح I و 2 را از درآمد ماهانه خود کم کنید [ترجمه ترگمان]مجموع این آیتم ها را در سطوح ۱ و ۲ از درآمد ماهیانه خود مشخص کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To get the clean price we subtract the interest that has been accruing at the rate of d percent up to that day.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن قیمت خالص، بهره ای را که تا آن روز با نرخ d درصد تعلق می گرفت، کم می کنیم [ترجمه ترگمان]برای بدست آوردن قیمت پاک، بهره را که با نرخ % Id تا آن روز بدست می آید کم می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To convert the temperature into Celsius, subtract 3 then multiply by 5 and divide by
[ترجمه گوگل]برای تبدیل دما به درجه سانتیگراد، 3 را کم کنید و در 5 ضرب کنید و بر آن تقسیم کنید [ترجمه ترگمان]برای تبدیل دما به درجه سانتیگراد ۳ ضرب را با ۵ ضرب و تقسیم کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Subtract -20 as a penalty from any character whose player specifically states that his character is using Bluff or some similar skill.
[ترجمه گوگل]20- را به عنوان پنالتی از هر شخصیتی که بازیکن آن مشخصاً بیان می کند که شخصیت او از Bluff یا مهارت های مشابه استفاده می کند، کم کنید [ترجمه ترگمان]به عنوان یک پنالتی از هر شخصیتی که بازیکن آن به طور خاص بیان می کند که شخصیتش به سمت Bluff یا یک مهارت مشابه استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Add to or subtract from this list according to the needs and activities of your particular organisation.
[ترجمه گوگل]با توجه به نیازها و فعالیت های سازمان خاص خود، به این لیست اضافه یا از آن کم کنید [ترجمه ترگمان]با توجه به نیازها و فعالیت های سازمان خاص خود به این لیست اضافه یا تفریق کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Subtract these calories from your total for the day and make up the rest from other meals.
[ترجمه گوگل]این کالری را از کل روزانه خود کم کنید و بقیه را از سایر وعده های غذایی جبران کنید [ترجمه ترگمان]این کالری را از کل روز برای روز نگه دارید و بقیه غذاها را از بقیه غذا درست کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Yet the panel did not subtract the substantial liabilities Simpson has incurred, including tax bills, attorneys fees and bank loans.
[ترجمه گوگل]با این حال، هیئت مدیره بدهی های قابل توجهی که سیمپسون متحمل شده است، از جمله صورت حساب های مالیاتی، حق الوکاله و وام های بانکی را کم نکرد [ترجمه ترگمان]با این وجود، این هیات بدهی های اساسی که \"سیمپسون\" متحمل شده است را تفریق نکرده است، از جمله لوایح مالیاتی، هزینه های وکلا و وام های بانکی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• take away part of a whole, remove, deduct; deduct one number from another (mathematics) if you subtract one number from another, you take the first number away from the second. for example, if you subtract 3 from 5, you get 2.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادِ واژه : برابرِ پارسیِ واژه یِ اروپاییِ " Subtraktion " یا " تفریق" ، واژگانِ " کم کرد، واکاست" می شود. نمونه: Subtraktion von Ordinalzahlen ( آلمانی ) = کم کردِ اعدادِ ترتیبی یا واکاستِ اعدادِ ترتیبی. ... [مشاهده متن کامل]
همچنین در برخی جاها می توان از واژگانِ " واکاهِش، واکاهی" بهره جست. برابرِ پارسیِ واژه یِ " تفریق کردن، منها کردن" یا " subtrahieren ، abziehen " در زبانِ آلمانی، واژه یِ " واکاستن یا واکاهیدن" می شود. افزون بر " واکاستن"، ما می توانیم به جایِ واژه یِ " تفریق کردن" از "واکاهی کردن" بهره بگیریم. چرا پیشوندِ " وا" ؟ چون پیشوندِ " وا" افزون بر اینکه عملگری برایِ " جدا کردنِ چیزی ( ازهمان چیز ) " می باشد، عملگرِ پیشوندیِ " از" نیز می باشد؛ ما در تفریق، چیزی را " از " چیزی کم می کنیم یا چیزی " از" همان چیز کم می شود، از همین رو از پیشوندِ " وا" بهره می جوییم و نیاز به یادآوری است که پیشوندِ " وا" نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ " ab" در زبانِ آلمانی دارد و همانگونه که در بالا گفته شد، آلمانی ها به " تفریق کردن "، "abziehen ( von ) " می گویند که دارایِ پیشوندِ " ab" و کارواژه یِ " ziehen" به چمِ " کِشیدن" است. ( برایِ بررسیِ بیشتر به پانوشتِ اینجانب در زیرواژه یِ "وا" از همین تارنما مراجعه بفرمایید. ) نکته: واژگانِ پیشنهادیِ شما برایِ " تفریق کردن، منها کردن" نیز بهتر است که دارایِ پیشوندِ " وا " باشد تا کارکردِ " جدایِش و تفریق" را به زیبایی برساند ( وا . کارواژه ) .