• : تعریف: the sum of part of a series or part of a column of numbers.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: subtotals, subtotaling, subtotaled
• : تعریف: to add up (part of a column or series of figures).
جمله های نمونه
1. The subtotal for parts was $2 With labor costs, the bill came to $3
[ترجمه گوگل]مجموع فرعی قطعات 2 دلار بود با هزینه های نیروی کار، صورتحساب به 3 دلار رسید [ترجمه ترگمان]هزینه قطعات برای قطعات ۲ دلار با هزینه های نیروی کار بود، این لایحه به ۳ دلار رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Both patients underwent subtotal gastrectomy without complications.
[ترجمه مسعود خوش فطرت] هر دو بیمار تحت عمل جراحی برداشت تقریبا کامل معده قرار گرفتند.
|
[ترجمه گوگل]هر دو بیمار بدون عارضه تحت عمل گاسترکتومی ساب توتال قرار گرفتند [ترجمه ترگمان]هر دو بیمار تحت subtotal gastrectomy بدون عوارض قرار گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. For just the cerebral cortex, the subtotal is about 30 billion.
[ترجمه گوگل]فقط برای قشر مغز، مجموع فرعی حدود 30 میلیارد است [ترجمه ترگمان]برای قشر مخ، the حدود ۳۰ میلیارد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Now add the numbers together to get the subtotal.
[ترجمه گوگل]حالا اعداد را با هم جمع کنید تا به جمع فرعی برسید [ترجمه ترگمان]حال اعداد را با هم جمع کنید تا the را به دست آورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Objective To investigate the efficacy of modified subtotal splenectomy for the treatment of the Mediterranean anemia syndrome.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثربخشی طحال ساب توتال اصلاح شده برای درمان سندرم کم خونی مدیترانه ای [ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره اثربخشی of اصلاح شده ژنتیکی برای درمان سندرم کم خونی Mediterranean [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The return value is used to initialize subtotal on each subsequent iteration.
[ترجمه گوگل]مقدار بازگشتی برای مقداردهی اولیه در هر تکرار بعدی استفاده می شود [ترجمه ترگمان]مقدار برگشت برای راه اندازی subtotal در هر تکرار بعدی استفاده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Adjusted gross income: A subtotal in an individual's tax return computed by deducting from gross income any business-related expenses and other deductions . . .
[ترجمه گوگل]درآمد ناخالص تعدیل شده: جمع فرعی در اظهارنامه مالیاتی یک فرد که با کسر از درآمد ناخالص هر گونه هزینه های مربوط به کسب و کار و سایر کسورات محاسبه می شود [ترجمه ترگمان]درآمد ناخالص ملی: A در بازده مالیات یک فرد، با کسر از درآمد ناخالص هر یک از هزینه های مربوط به کسب وکار و کسری دیگر محاسبه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Aim To explore the subtotal colectomy for the obstructing carcinoma of the left colon.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی کولکتومی ساب توتال برای کارسینوم انسدادی روده بزرگ چپ [ترجمه ترگمان]هدف برای بررسی the subtotal برای جلوگیری از carcinoma جلویی حفره چپ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Methods: We adopt subtotal splenectomy and pulmono - omentosplenopexy via abdominal wall.
[ترجمه گوگل]روش کار: طحال برداری ساب توتال و پالمونو-امنتوسپلنوپکسی از طریق دیواره شکم انجام شد [ترجمه ترگمان]روش ها: ما subtotal splenectomy و pulmono - omentosplenopexy را از طریق دیواره شکمی اتخاذ می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the third approach, the unilateral lower subtotal maxillotomy, half of the maxilla, and the hard palate are hinged on the soft palate and folded downward into the floor of the mouth.
[ترجمه گوگل]در روش سوم، ماگزیلوتومی یک طرفه ساب توتال تحتانی، نیمی از فک بالا و کام سخت بر روی کام نرم لولا شده و به سمت پایین در کف دهان تا می شود [ترجمه ترگمان]در روش سوم، subtotal lower یکطرفه، نیمی از آرواره و ذائقه سخت به ذائقه نرم بستگی دارد و به پایین در کف دهان خم می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The total and subtotal numbers are for explanation only. Related numbers may differs from total and subtotal number because of round-off or ideal assumption.
[ترجمه گوگل]اعداد کل و فرعی فقط برای توضیح است اعداد مرتبط ممکن است به دلیل دور کردن یا فرض ایده آل با اعداد کل و فرعی متفاوت باشند [ترجمه ترگمان]ارقام کل و subtotal فقط برای توضیح هستند اعداد مرتبط ممکن است با تعداد کل و subtotal متفاوت باشد به دلیل دور بودن یا فرض ایده آل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Conclusion:Subtotal resection of vertebral body with internal fixation is more efficient and reliable than simple trephine decompression in treatment of single level CSM.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: رزکسیون ساب توتال بدن مهره با فیکساسیون داخلی نسبت به رفع فشار ترفین ساده در درمان CSM تک سطحی کارآمدتر و قابل اعتمادتر است [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Subtotal resection از ستون فقرات با تثبیت داخلی کارآمدتر و مطمئن تر از decompression trephine ساده در درمان سطح منفرد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. After subtotal thyroidectomy, he still had diplopia in a certain gaze.
[ترجمه گوگل]بعد از ساب توتال تیروئیدکتومی، همچنان در نگاه خاصی دوبینی داشت [ترجمه ترگمان]پس از جمع thyroidectomy، هنوز نگاه خاصی به او دوخته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Conclusion Subtotal laryngectomy with preservation of arytenoid cartilage is recommended for T 3 laryngeal cancer.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری حنجره ساب توتال با حفظ غضروف آریتنوئید برای سرطان حنجره T 3 توصیه می شود [ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Subtotal laryngectomy با نگهداری غضروف arytenoid برای سلول های T ۳ laryngeal توصیه می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Rat model of chronic renal failure induced by subtotal nephrectomy.
[ترجمه گوگل]مدل موش نارسایی مزمن کلیه ناشی از نفرکتومی ساب توتال [ترجمه ترگمان]مدل Rat از نارسایی مزمن کلیه ناشی از subtotal nephrectomy [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• sum of part of a series of numbers add up part of a series of numbers; reach a subtotal