subtly


معنی: ماهرانه
معانی دیگر: ازروی دقت یاموشکافی، ازروی زیرکی

جمله های نمونه

1. What I've tried very subtly to do is to reclaim language.
[ترجمه ریحانه ] آن کاری که من سعی کردم بسیار ماهرانه انجام دهم اصلاح کردن زبان است
|
[ترجمه گوگل]کاری که من سعی کردم بسیار ظریف انجام دهم، بازیابی زبان است
[ترجمه ترگمان]چیزی که من برای انجام دادن کاری بسیار زیرکانه بکار بردم این است که زبان را اصلاح کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The same colour can appear subtly different on different types of paper.
[ترجمه گوگل]یک رنگ ممکن است در انواع مختلف کاغذ به طرز ماهرانه ای متفاوت ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]همان رنگ می تواند به طور نامحسوسی با انواع مختلف کاغذ متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This discovery had subtly changed/altered the way I thought about myself.
[ترجمه زهرا رحمانی] این کشف به طور نامحسوسی تغییر کرده بود و طرز فکر من را در مورد خودم عوض کرد.
|
[ترجمه گوگل]این کشف به طرز ماهرانه ای طرز فکر من را در مورد خودم تغییر داد/تغییر داد
[ترجمه ترگمان]این کشف به طور نامحسوسی تغییر کرده بود و طرز فکر من در مورد خودم تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Government policy has already shifted subtly.
[ترجمه گوگل]سیاست دولت قبلاً به طرز ماهرانه ای تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]سیاست دولت قبلا به طور نامحسوسی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Not very subtly, he raised the subject of money.
[ترجمه زهرا رحمانی] نه خیلی زیرکانه، موضوع پول را مطرح کرد.
|
[ترجمه گوگل]نه خیلی زیرکانه موضوع پول را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]نه خیلی زیرکانه، موضوع پول را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their attitude to me altered subtly.
[ترجمه گوگل]نگرش آنها نسبت به من به طرز نامحسوسی تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار آن ها به من تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her version of events is subtly different from what actually happened.
[ترجمه گوگل]نسخه او از وقایع به طور ماهرانه ای متفاوت از آنچه در واقع اتفاق افتاده است
[ترجمه ترگمان]نسخه او از وقایع به طور نامحسوسی با آنچه واقعا اتفاق افتاد متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The play subtly mocks the conventions of courtly love.
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه به طرز ماهرانه ای قراردادهای عشق درباری را به سخره می گیرد
[ترجمه ترگمان]نمایشنامه به طرز نامحسوسی رسوم عشق درباری را مسخره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More subtly there is the unctuous sadism of money and of social rank.
[ترجمه گوگل]به طور ظریف تر، سادیسم نادرست پول و رتبه اجتماعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در آنجا به طرز نامحسوسی the unctuous از پول و مقام اجتماعی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The truth is subtly different.
[ترجمه گوگل]حقیقت به طرز ماهرانه ای متفاوت است
[ترجمه ترگمان]حقیقت بسیار متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Manoeuvres have to be carefully planned, subtly executed and brought to a successful conclusion.
[ترجمه گوگل]مانورها باید به دقت برنامه ریزی شوند، به طور ماهرانه اجرا شوند و به نتیجه موفقیت آمیز برسند
[ترجمه ترگمان]manoeuvres باید با دقت برنامه ریزی شوند، به نحوی ماهرانه اجرا شوند و به یک نتیجه موفق برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Subtly mythic and ethnocentric, the novel is one of Naipaul's most rewarding.
[ترجمه گوگل]این رمان که اسطوره‌ای و قوم‌گرایانه است، یکی از ارزشمندترین رمان‌های نایپل است
[ترجمه ترگمان]Subtly و ethnocentric، این رمان یکی از rewarding s است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the two risks are subtly different.
[ترجمه گوگل]با این حال، این دو خطر به طور ماهرانه ای متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو ریسک با زیرکی متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subtly satirical of western gullibility towards ancient rituals and superstitions, this is several cuts above standard culture-clash fare.
[ترجمه گوگل]این که به طرز ماهرانه ای از زودباوری غربی ها نسبت به آیین ها و خرافات باستانی طنزآمیز است، چندین برش بالاتر از نرخ استاندارد درگیری فرهنگی است
[ترجمه ترگمان]Subtly طعنه آمیز gullibility غربی نسبت به آداب و رسوم باستانی و خرافات، این موضوع چندین کاهش بالای کرایه فرهنگی استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهرانه (قید)
workmanly, artfully, subtly, skilfully, masterly, dexterously

انگلیسی به انگلیسی

• in a subtle manner

پیشنهاد کاربران

1. اندکی. کمی. به طور جزئی 2. با ظرافت. زیرکانه
مثال:
her feelings were subtly intimated
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : subtlety
✅️ صفت ( adjective ) : subtle
✅️ قید ( adverb ) : subtly
غیر مستقیم
به طرز ظریفی، به طرز نامحسوسی، با ظرافت، نکته سنجانه، با دقت
نامحسوس
زیرپوستی

تودار، پنهانکار
زیرکانه

بپرس